معنی درگذشت
لغت نامه دهخدا
درگذشت. [دَ گ ُذَ] (مص مرکب مرخم، اِمص مرکب) درگذشتن. فوت. وفات. موت. مرگ. مردن: درگذشت وی به رمضان سال فلان بود. بمناسبت درگذشت فلان مجلس یادبودی در فلان جا منعقد است. (یادداشت مرحوم دهخدا). و رجوع به درگذشتن شود.
فرهنگ معین
(دَ. گُ ذَ) (مص مر.) مرگ، وفات.
حل جدول
ارتحال، مرگ، فوت
ارتحال
مرگ، فوت
مرگ ، درگذشت
فوت
مرگ، درگذشت
فوت
مردن و درگذشت
درگذشتن، فوت شدن، از یاد رفتن
کارگردانی که بر اثر کرونا درگذشت
خسرو سینایی
اقتصاددان معروفی که بر اثر کرونا درگذشت
جمشید پژویان
بازیکن اسپانیایی که بر اثر کرونا درگذشت
گرگوریو بنیتو
نماینده مجلس که بر اثر کرونا درگذشت
عیسی جعفری
مترادف و متضاد زبان فارسی
رحلت، فقدان، فوت، مرگ، موت، وفات
فارسی به عربی
موه
فرهنگ عمید
درگذشتن،
[مجاز] مرگ، مردن، وفات،
معادل ابجد
1624