معنی درگذشت در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

درگذشت. [دَ گ ُذَ] (مص مرکب مرخم، اِمص مرکب) درگذشتن. فوت. وفات. موت. مرگ. مردن: درگذشت وی به رمضان سال فلان بود. بمناسبت درگذشت فلان مجلس یادبودی در فلان جا منعقد است. (یادداشت مرحوم دهخدا). و رجوع به درگذشتن شود.

فرهنگ معین

(دَ. گُ ذَ) (مص مر.) مرگ، وفات.

فرهنگ عمید

درگذشتن،
[مجاز] مرگ، مردن، وفات،

حل جدول

ارتحال

مرگ، فوت

ارتحال، مرگ، فوت

مترادف و متضاد زبان فارسی

رحلت، فقدان، فوت، مرگ، موت، وفات

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر