معنی دادیار

نام های ایرانی

دادیار

پسرانه، حامی قانون، مجری عدالت (نگارش کردی: دادیار)

لغت نامه دهخدا

دادیار

دادیار. [دادْ] (ص مرکب، اِ مرکب) که یاری عدل کند. که عدالت را مجری دارد. || در اصطلاح دادگستری معاون قضائی و دستیاردادستان یا مدعی العموم. وکیل عمومی. در اصطلاح دستگاه سابق عدلیه و اینک دادستان را وکیل عمومی گویند.

فرهنگ عمید

دادیار

معاون دادستان، وکیل عمومی،

فرهنگ معین

دادیار

(اِمر.) معاون دادستان.

حل جدول

دادیار

معاون دادستان


معاون و دادستان

دادیار


معاون دادستان

دادیار

فارسی به انگلیسی

دادیار

Prosecuting Attorney, Prosecutor, Solicitor General

فرهنگ فارسی هوشیار

دادیار

(اسم) معاون دادستان وکیل عمومی.

واژه پیشنهادی

از درجات قضاوت ؟ دادیار - بازپرس

دادیار -بازپرس

دادیار -بازپرس - دادرس


از مشاغل مرتبط با رشته حقوق

دادیار


وکیل عمومی

دادیار

مترادف و متضاد زبان فارسی

بازجو

بازپرس، دادیار، قاضی، مستنطق


بازپرس

بازجو، دادیار، قاضی، مستنطق، متهم

معادل ابجد

دادیار

220

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری