معنی دادا

دادا
معادل ابجد

دادا در معادل ابجد

دادا
  • 10
حل جدول

دادا در حل جدول

فرهنگ معین

دادا در فرهنگ معین

  • [تر. ] (اِ. ) خدمتکار، کنیز، کسی که نگهداری از فرزندان را به عهده دارد. توضیح بیشتر ...
لغت نامه دهخدا

دادا در لغت نامه دهخدا

  • دادا. (اِ) هر کنیزی را گویند عموماً و پیر کنیزکی را که از طفلی خدمت کسی کرده باشد خصوصاً. (برهان). داه پیر که خدمت اطفال کند و مطلق کنیز را نیز گفته اند. دده:
    بیرون بر از این طفلی ما را برهان ای جان
    ازمنت هر داد و وز غصه ٔ هر دادا.
    مولوی.
    راست بشنو صوفیا بالله ز من
    خواهری داری بصورت به ز من
    گر ببینی حسن مهرآرای او
    تو مرا خوانی یقین دادای او.
    شاه داعی شیرازی.
    || قابله را نیز گویند که ماماچه باشد. (لغت محلی شوشتر). توضیح بیشتر ...
  • دادا. (اِخ) (شیخ تقی الدین محمد) از عارفان معاصر امیرشرف الدین مظفربن مبارزالدین محمد از امرای آل مظفر. رجوع شود به تاریخ عصر حافظ ج 1ص 64. نام صاحب ترجمه در حبیب السیر چ کتابخانه ٔ خیام که از روی چ بمبئی طبع شده است، شیخ داد ضبط است. توضیح بیشتر ...
فرهنگ عمید

دادا در فرهنگ عمید

  • [عامیانه] برادر، داداش،
    [قدیمی] خدمتکاری که وظیفۀ مراقبت از کودکان را بر عهده دارد، دایه، دده: بیرون پر ازین طفلی ما را برهان ای جان / از منت هر دادو وز محنت هر دادا (مولوی۲: ۱۴۶۴)،. توضیح بیشتر ...
گویش مازندرانی

دادا در گویش مازندرانی

  • به پدر و برادر بزرگتر که نقش پدر را داراست گفته می شود، برادر. توضیح بیشتر ...
فرهنگ فارسی هوشیار

دادا در فرهنگ فارسی هوشیار

  • ‎ کنیز، کنیزکی که فرزندان کسی را خدمت کند.
بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید