معنی خپله

لغت نامه دهخدا

خپله

خپله. [خ ِ پ ِ ل َ / ل ِ] (ص) کوتوله. کوتاه بالای درشت استخوان فربه و سطبر. کوتاه قد گوشت ناک. عُنْبُط. حِبِقَّه. بُحتُر. (یادداشت بخط مؤلف).

فارسی به انگلیسی

خپله‌

Chunky, Dumpy, Pudgy, Roly-Poly, Rotund, Squat, Stocky, Stubby, Thickset, Tubby

فرهنگ معین

خپله

(خِ پِ لِ) (ص.) (عا.) چاق و قدکوتاه.

حل جدول

خپله

آدم یا چیز کلفت و کوتاه

آدم یا چیز کلفت و کوتاه.

مترادف و متضاد زبان فارسی

خپله

فربه، تاپو، چاق، کوتوله، خپل، کوتاه‌قد،
(متضاد) بلندقامت

فرهنگ فارسی هوشیار

خپله

(صفت) چاق و قدکوتاه.


ازعب

ناکس خپله (خپله کوتاه و فربه) درشت اندام

فرهنگ عمید

خپله

چاق و قدکوتاه،

فارسی به عربی

فرهنگ عوامانه

خپله

آدم یا چیز کلفت وکوتاه را گویند.

انگلیسی به فارسی

podgy

خپله


pudgy

خپله


rotund

خپله


squab

خپله

معادل ابجد

خپله

637

قافیه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری