معنی خواستار

خواستار
معادل ابجد

خواستار در معادل ابجد

خواستار
  • 1268
حل جدول

خواستار در حل جدول

مترادف و متضاد زبان فارسی

خواستار در مترادف و متضاد زبان فارسی

  • خواهان، خواهنده، راغب، طالب، متقاضی، مسئلت، مستدعی، خواستگار،
    (متضاد) گریزان، نفور. توضیح بیشتر ...
فرهنگ معین

خواستار در فرهنگ معین

  • خواهنده، طلب - کننده، طالب زناشویی. [خوانش: (خا) (ص فا.)]
لغت نامه دهخدا

خواستار در لغت نامه دهخدا

  • خواستار. [خوا / خا] (نف) دادخواه. (ناظم الاطباء). || (اِمص) احضار. (یادداشت بخط مؤلف).
    - خواستار کردن، احضار کردن. فراخواندن:
    بفرمود خسرو بسالار بار
    که بازارگان را کند خواستار.
    فردوسی.
    چنین گفت با میزبان شهریار
    که بهرام ما را کند خواستار.
    فردوسی.
    || جستجو. فحص. (یادداشت بخط مؤلف).
    - خواستار کردن، جستجو کردن. فحص کردن:
    بدل گفت کاین گُرد جز گیو نیست
    بدین مرز خود زین نشان نیو نیست
    مرا کرد خواهد همی خواستار
    به ایران برد تا کند شهریار. توضیح بیشتر ...
فرهنگ عمید

خواستار در فرهنگ عمید

  • متقاضی، خواهنده، خواهان، طلب‌کننده،
    واسطه، شفیع: بریدند سر زآن تن شاهوار / نه فریادرس بود و نه خواستار (فردوسی: ۲/۳۸۰)،. توضیح بیشتر ...
فارسی به انگلیسی

خواستار در فارسی به انگلیسی

فارسی به عربی

خواستار در فارسی به عربی

فرهنگ فارسی هوشیار

خواستار در فرهنگ فارسی هوشیار

بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید