معنی خرناس
فارسی به انگلیسی
Grunt, Snore, Squeal
گویش مازندرانی
خرناس – خرناسه
فرهنگ عمید
خُرخُر
* خرناس کشیدن: (مصدر لازم) خرخر کردن،
فرهنگ معین
(خُ) (اِ.) خرخر موجود خوابیده.
حل جدول
فارسی به عربی
مترادف و متضاد زبان فارسی
خرخر، خرناسه، خروپف
فرهنگ فارسی هوشیار
(اسم) آواز خرخر خوابیده.
خرناس کردن
(مصدر) خرخر کردن در خواب.
لولو خرناس
(اسم) شکلی مهیب که بدان کودکان را ترسانند، صورتی وهمی که اطفال را باحکایت اعمال وی ترسانند.
فارسی به آلمانی
Schnarchen
لغت نامه دهخدا
حاجی خرناس. [خ ُ] (اِ مرکب) لو لو. صورت مهیبی که بجهت ترسانیدن اطفال سازند.
- امثال:
حاجی خرناس، سخت بلند و زشت و با آواز خشن.
خرناس کشیدن
خرناس کشیدن. [خ ُ ک َ / کِدَ] (مص مرکب) خرناسه کشیدن. رجوع به خرناسه کشیدن شود.
معادل ابجد
911