معنی خاج

Cross

اگر بیند خاج بخرید یا کسی بدو داد، دلیل که در دین او خلل است و میلش به کافری بود. اگر بیند خاج در گردن داشت، دلیل که اعتقادش در دین درست است. اگر بیند که خاج می پرستید، دلیل که خدای تعالی شریک آورد. - محمد بن سیرین

اگر کسی بیند که شخصی خاج به وی داد و او آن خاج را بشکست یا از خانه بیرون انداخت، دلیل که دین اسلام بر دل او محکم بود و کافران را دشمن است. اگر بیند که خاج را بوسه داده و عزیز می داشت تاویلش به خلاف این است. - اب‍راه‍ی‍م‌ ب‍ن‌ ع‍ب‍دال‍ل‍ه‌ ک‍رم‍ان‍ی

خاج. (ارمنی، اِ) بر وزن تاج بمعنی چلیپا باشد که صلیب نصاری است. (برهان) (آنندراج) (جهانگیری). رجوع بصلیب شود. || نرمه ٔ گوش یعنی جائی که گوشواره در آن کنند. (برهان) (آنندراج):
دولت از خاج گوش بنده ٔ تو
بنده را حلقه درکشند بخاج.
سوزنی.
|| دار. یکی از اشکال ورق بازی (قمار). رجوع به صلیب و رجوع به چلیپا شود.

خاج پرست. [پ َ رَ] (نف مرکب) صلیب پرست. پرستنده ٔخاج. ترسا. صلیبی. عیسوی. مسیحی. عیسائی. چلیپاپرست. یکی از اهل تثلیث. رجوع به صلیب و صلیب پرست شود.

خاج پرستی. [پ َ رَ] (حامص مرکب) صلیب پرستی. مسیحیت. رجوع به صلیب و صلیب پرست شود.

گیاه خاج

(اِ.) نرمه گوش که در آن گوشواره کنند.

صلیب، چلیپا، یکی از خال های ورق، گشنیز. [خوانش: [ارمن.] (اِ.)]

چلیپا، صلیب،
(زیست‌شناسی) گشنیز،
در ورق‌بازی، گشنیز،

نرمۀ گوش،

صلیب، چلیپا

چلیپا

چلیپا، صلیب، نرمه‌گوش، گشنیز

صلیب، نادی

شاخه های بی برگ

604