معنی حیاط
لغت نامه دهخدا
حیاط. [ح َ] (از ع، اِ) محوطه و هر جای دیواربست و سرای و خانه و صحن خانه. (ناظم الاطباء). صحن و گشادگی خانه. در تداول فارسی، فضائی وسیع و بی سقف که اطاقها بر طرفی یا چند طرف آن بنا شده است.
- حیاط آشپزخانه.
- حیاط اندرونی.
- حیاط بیرونی.
- حیاط خلوت، سراچه ای در خانه که برای کارهای خاص کنند.
- حیاط طویله.
حیاط. (ع اِ) ج ِ حائط. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). رجوع به حائط شود.
فارسی به انگلیسی
Close, Court, Courtyard, Yard
فارسی به ترکی
avlu, küçük bahçe
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
صحن خانه،
زمین جلو ساختمان که دور آن دیوار باشد،
حل جدول
فرهنگ واژههای فارسی سره
سرا، میان سرا
مترادف و متضاد زبان فارسی
رحبه، ساحت، صحن، فضا، محوطه
فارسی به عربی
فرهنگ فارسی هوشیار
محوطه و هر جای که دیوار بست و سرای و خانه و صحن خانه
آب حیاط
چشمه ای که در ظلمات میباشد که هر کس از آن بیاشامد نمی میرد، آب زندگانی
حیاط در فارسی حیاط
چار دیواری دیوار بست اسپانور
فارسی به ایتالیایی
cortile
معادل ابجد
28