معنی حرف تاسف

حل جدول

حرف تاسف

کاش، ایکاش، هیهات، هی وای، های، وای

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

تاسف

شوربختی، افسوس، دریغ

مترادف و متضاد زبان فارسی

تاسف

اسف، افسوس، اندوه، پشیمانی، تحسر، تلهف، حسرت، دریغ، غصه، غم، فسوس، لهف، ندامت، افسوس خوردن، اندوهناک شدن، حسرت داشتن، دریغ خوردن

فارسی به عربی

فرهنگ فارسی هوشیار

تاسف

اندوه خوردن، حسرت خوردن فسوس دژوان دریغ ‎ (مصدر) دریغ خوردن اندوه خوردن افسوس داشتن حسرت خوردن، (اسم) افسوس دریغ. جمع: تاسفات.


تاسف انگیز

دریغ انگیز (صفت) تاسف آور


تاسف آور

دژوانا دریغاور (صفت) آنچه که اندوه و حسرت آورد تاسف انگیز.

فرهنگ عمید

تاسف

دریغ خوردن، افسوس خوردن،
اندوهگین شدن،
غمگینی،

کلمات بیگانه به فارسی

تاسف

افسوس

فارسی به ایتالیایی

تاسف

dispiacere

لغت نامه دهخدا

حرف

حرف. [ح ِ] (ع مص) کسب کردن. (غیاث).

حرف. [ح َ] (اِخ) رستاقی از نواحی انبار.


حرف به حرف

حرف به حرف. [ح َ ب ِ ح َ] (ق مرکب) طابق النعل بالنعل. حذو نعل بنعل. حرفاً بحرف.
- حرف به حرف خواندن، بدقت و بتمام خواندن:
زن زنی بود کاردان و شگرف
آن ورق بازخواند حرف به حرف.
نظامی (هفت پیکر ص 211).

معادل ابجد

حرف تاسف

829

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری