معنی جو گندمی
حل جدول
موی سر سیاه و سپید
فارسی به انگلیسی
Grizzly
لغت نامه دهخدا
گندمی. [گ َ دُ] (ص نسبی) گندمین. رجوع به همین کلمه شود.
زبان گندمی
زبان گندمی. [زَ ن ِ گ َ دُ] (ترکیب وصفی، اِ مرکب) رجوع به زبان گندمین شود.
فرهنگ فارسی هوشیار
(صفت) منسوب به گندم. آنچه با گندم تهیه کنند: نان گندمی، (اسم) نوعی قلم مو که نوک آن پر مایه و پرپشت است و مینیاتور ساز های ایرانی آنرا بکار میبرند. این نوع قلم مو را برای صورت سازی و قلم گیریهای نازک و کلفت استعمال کنند مقابل نیزه یی. یا گندمیان. (جمع گندمی) تیره گندمیان یا غلات از بزرگترین تیره های نباتات تک لپه است و شماره جنسهای آن متجاوز از 3500 میباشد. غلات مختلف مانند گندم و جو و برنج و همه رستنیهایی که معمولا آنها را علف میگویند و در چمن زار ها بحالت طبیعی میرویند ازین تیره محسوب میشوند و در تمام مناطق سطح زمین میتوان آنها را یافت. گندم نمونه کاملی است ازین تیره.
جو
میان آسمان و زمین، اتمسفر، جو هر چیز، داخل هر چیز
فرهنگ عمید
به رنگ گندم،
نانی که از آرد گندم تهیه میشود،
فارسی به عربی
فارسی به آلمانی
Getreide (n), Getreidepflanze (f)
گویش مازندرانی
خواص گیاهان دارویی
جو وسوپ آن تب بر است. سوپ جو تشنگی وعطش وغلیان خون را برطرف می کند. آب جو پخته با سرکه برای مبتلایان به بیماری های آکنه، اگزما و حساسیت ها مفید است. (به صورت مالیدنی). آب جو داروی سینه است البته آب جو برای معده مفید نیست و سرد است.
تعبیر خواب
جو درخواب دیدن، مال بود، که آسان به دست آید و جو فروش به خواب دیدن، مردی است که دنیا را بر دین اختیار کند. - امام جعفر صادق علیه السلام
اگر بیند جو تر یا خشک یا پخته همی خورد، دلیل که خیری اندک به وی رسد. اگر کسی بیند جو داشت یا کسی بدو بخشید، دلیل که به قدر آن خیر و نیکی بدو رسد و، دلیل بر تندرستی است. اگر بیند جو در زمین می کاشت، دلیل که وی را مال جمع گردد و کاری کند که خدای تعالی از او خشنود شود. - ابراهیم بن عبدالله کرمانی
عربی به فارسی
پناد , کره ء هوا , جو , واحد فشار هوا , فضای اطراف هر جسمی (مثل فضای الکتریکی ومغناطیسی)
معادل ابجد
133