معنی جویبار

فرهنگ معین

جویبار

کنار جوی، جوی بزرگی که از جوی های کوچک تشکیل شده باشد. [خوانش: (اِمر.)]

فرهنگ عمید

جویبار

جوی بزرگی که از جوی‌های کوچک تشکیل می‌شود،
[قدیمی، مجاز] کنار جوی آب،
[قدیمی] جایی که در آن جوی بسیار باشد،

فارسی به ترکی

جویبار‬

ırmak, büyük nehir, akarsu, ırmak

فارسی به عربی

جویبار

اندفاع، خیشوم

حل جدول

جویبار

جوی، رود، نهر


پل آجری دیدنی جویبار

خشت‌پل

مترادف و متضاد زبان فارسی

جویبار

جدول، جوی، رود، نهر

فرهنگ فارسی هوشیار

جویبار

کنار جوی آب

فرهنگ پهلوی

جویبار

کنار جوی آب

فارسی به ایتالیایی

لغت نامه دهخدا

ابواسحاق جویبار...

ابواسحاق جویباری. [اَ اِ ق ِ] (اِخ) رجوع به ابواسحاق محمد ابراهیم... شود.

بانک شعر

غرق غباریم و غربت با من بیا سمت باران صد جویبار است اینجا در انتظار من و تو

مفهوم و معنی شعر غرق غباریم و غربت با من بیا سمت باران صد جویبار است اینجا در انتظار من و تو با تفسیر کامل
پر از غربت و غبار خزان زده‌ هستیم نیاز به بارانی داریم که خود را شست‌و شو دهیم. جویباران بسیاری منتظر ماست.
آرایه: واج‌آرایی صامت «غ» / باران: نماد رویش و سبزی / جویبار: نماد حرکت / مراعات‌نظیر: جویبار و باران

انگلیسی به فارسی

coulee

جویبار

معادل ابجد

جویبار

222

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری