معنی جویبار در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

فرهنگ معین

کنار جوی، جوی بزرگی که از جوی های کوچک تشکیل شده باشد. [خوانش: (اِمر.)]

فرهنگ عمید

جوی بزرگی که از جوی‌های کوچک تشکیل می‌شود،
[قدیمی، مجاز] کنار جوی آب،
[قدیمی] جایی که در آن جوی بسیار باشد،

حل جدول

جوی، رود، نهر

مترادف و متضاد زبان فارسی

جدول، جوی، رود، نهر

فرهنگ فارسی هوشیار

کنار جوی آب

فرهنگ پهلوی

کنار جوی آب

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر