معنی جماعتها

حل جدول

فرهنگ فارسی هوشیار

امم

گروهها، جماعتها

لغت نامه دهخدا

حزق

حزق. [ح ِ] (ع اِ) حِزقه. حزب. گروه مردم. جماعتها. || گروه مرغان. (منتهی الارب). || گروه زنبوران و جز آن. ج، حِزَق. || نوعی از مرکب که به پالان خر ماند. (منتهی الارب) (آنندراج).

معادل ابجد

جماعتها

520

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری