معنی جمازه
فرهنگ معین
حل جدول
شتر
اشتر
شتر تیزرو
جمل و جمازه
شترتندرو، جزور، کشتی صحرا، حیوان پر طاقت بیابان، سفینه بیابان
شتر
جمازه
شتر تیزرو
جمازه
فرهنگ عمید
شترتندرو،
فرهنگ فارسی هوشیار
تندرو، تیزرو
جمازه سوار
ریباری
مجمز
شتر سوار (صفت) جمازه سوار شتر سوار: و ملکشاه بجانب پدر مجمزان متواتر میداشت.
فرهنگ فارسی آزاد
مَجَمِزّ، شتر سوار، جمازه سوار،
مترادف و متضاد زبان فارسی
تندپا، تندرو، سریع، سریعالسیر، جمازه، شترتندرو
لغت نامه دهخدا
ریباری. (ص، اِ) جمازه سوار یعنی ساندنی سوار. (غیاث اللغات) (آنندراج).
معادل ابجد
56