معنی جغه

فرهنگ معین

جغه

تاج، افسر، هر چیز تاج مانند که به کلاه نصب کنند. [خوانش: (جِ غِّ) (اِ.)]

فرهنگ عمید

جغه

=جقه

فارسی به انگلیسی

جغه‌

Cockade

گویش مازندرانی

جغه

صدای جنگ دو سگ، دیگری سگها

حالت مبارزه دو گربه یا دو سگ، گاهی برای دو انسان نیز به کار...


جغه دکتن

درگیری سگها، درگیری دو درنده


جغه – بیتن

جنگ حیوانات گربه سان با هم، سرشاخ شدن، درگیری حیوانات


جغ جغه

جیغ و داد – فریاد و شیون


جغه و جغون

درگیری سگ ها – درگیری دو درنده

حل جدول

فرهنگ فارسی هوشیار

جغه

تاج، افسر

معادل ابجد

جغه

1008

عبارت های مشابه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری