معنی جسارت

حل جدول

جسارت

گستاخی، دلیری، بی باکی، شهامت، بی پروایی

گستاخی

گستاخی، دلیری، بی پروایی، بی باکی


به معنای جسارت

بی پروایی، تهور، جرئت، دلیری، شوخی، شهامت، گستاخی، وقاحت


‌ترسو- بی‌بهره از جسارت

کم‌جرأت


بی بهره از جسارت

کم جرأت

مترادف و متضاد زبان فارسی

جسارت

بی‌پروایی، تهور، جرات، دلیری، شوخی، شهامت، گستاخی، وقاحت

فارسی به انگلیسی

جسارت‌

Audaciousness, Boldness, Impertinence, Presumption, Temerity

فارسی به عربی

جسارت

تهور، جراه، صلافه، عداوه، فرضیه، مغامره، وقاحه

فرهنگ فارسی هوشیار

جسارت

گستاخی و تجاوز از حد خود، تهور و دلیری

فرهنگ معین

جسارت

(جَ رَ) [ع. جساره] (مص ل.) دلیر شدن، گستاخی کردن.

فرهنگ عمید

جسارت

دلیری، بی‌باکی، بی‌پروایی،
گستاخی،

ترکی به فارسی

جسارت

شجاعت


جسارت لن دیرمک

جرات دادن

فرهنگ فارسی آزاد

جسارت

جَسارَت، ‍ (جَسَرَ، یَجْسُرُ) جُرأت کردن، جُرأت اقدام داشتن، دلیری، گستاخی و بی پروائی،

واژه پیشنهادی

معادل ابجد

جسارت

664

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری