معنی جرعه
فارسی به انگلیسی
Draft, Gulp, Quaff, Smack
فارسی به عربی
فرهنگ معین
(مص ل.) کم کم نوشیدن، (اِ.) آن مقدار از آب یا هر چیز مانند آن که یک بار بیآشامند. [خوانش: (جُ عَ) [ع. جرعه]]
جرعه ریز
(ص فا.) آن که جرعه (شراب و مانند آن) ریزد، (اِمر.) جامی باشد ناوچه دار و آن دو قسم است: بزرگ و کوچک. با بزرگ آن زنان در حمام آب بر سر ریزند و با کوچک آن دارو و شربت و غیره در گلوی اطفال کنند. [خوانش: (~.) [ع - فا.]]
فرهنگ عمید
مترادف و متضاد زبان فارسی
آشام، چکه، قطره، قلپ
فرهنگ فارسی هوشیار
فارسی به ایتالیایی
sorso
حل جدول
قلپ
فارسی به آلمانی
Schluck [noun], Zechen [verb]
لغت نامه دهخدا
ته جرعه. [ت َه ْ ج ُ ع ِ] (اِ مرکب) باقیمانده از شراب. (ناظم الاطباء). کنایه از شراب که در ته جام بماندبه اضافت و بدون اضافت. (غیاث اللغات) (آنندراج).
واژه پیشنهادی
معادل ابجد
278