معنی جرعه

فارسی به انگلیسی

جرعه‌

Draft, Gulp, Quaff, Smack

فارسی به عربی

جرعه

اکرع، جرعه، رشفه، طلقه


جرعه جرعه نوشیدن

درهم

فرهنگ معین

جرعه

(مص ل.) کم کم نوشیدن، (اِ.) آن مقدار از آب یا هر چیز مانند آن که یک بار بیآشامند. [خوانش: (جُ عَ) [ع. جرعه]]


جرعه ریز

(ص فا.) آن که جرعه (شراب و مانند آن) ریزد، (اِمر.) جامی باشد ناوچه دار و آن دو قسم است: بزرگ و کوچک. با بزرگ آن زنان در حمام آب بر سر ریزند و با کوچک آن دارو و شربت و غیره در گلوی اطفال کنند. [خوانش: (~.) [ع - فا.]]

فرهنگ عمید

جرعه

مقداری از آب یا مایع دیگر که در یک دفعه آشامیدن به گلو وارد می‌شود، قُلُپ،
[قدیمی، مجاز] شراب: برخیز ساقیا به کرم جرعه‌ای بریز / بر عاشقان غم‌زده زآن جام غم‌زدا (جامی: ۳)،


جرعه نوش

باده‌نوش، شراب‌خوار، می‌خوار،

مترادف و متضاد زبان فارسی

جرعه

آشام، چکه، قطره، قلپ

فرهنگ فارسی هوشیار

جرعه

یکبار آشامیدن


جرعه دان

هفتدان (اسم) ظرفی که درآن جرعه شراب ریزند.


جرعه ریز

هفتریز جرغاتو جامی است ‎-1 (صفت) آنکه جرعه (شراب ومانندآن) ریزند، (اسم) جامی باشد ناوچه دار و آن دو قسم است: بزرگ و کوچک. با بزرگ آن زنان در حمام آب بر سر ریزند با کوچک آن دارو شربت و غیره در گلوی اطفال ریزند.

فارسی به ایتالیایی

حل جدول

جرعه

قلپ

فارسی به آلمانی

جرعه

Schluck [noun], Zechen [verb]

لغت نامه دهخدا

ته جرعه

ته جرعه. [ت َه ْ ج ُ ع ِ] (اِ مرکب) باقیمانده از شراب. (ناظم الاطباء). کنایه از شراب که در ته جام بماندبه اضافت و بدون اضافت. (غیاث اللغات) (آنندراج).

واژه پیشنهادی

معادل ابجد

جرعه

278

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری