معنی جرعه در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

فرهنگ معین

(مص ل.) کم کم نوشیدن، (اِ.) آن مقدار از آب یا هر چیز مانند آن که یک بار بیآشامند. [خوانش: (جُ عَ) [ع. جرعه]]

فرهنگ عمید

مقداری از آب یا مایع دیگر که در یک دفعه آشامیدن به گلو وارد می‌شود، قُلُپ،
[قدیمی، مجاز] شراب: برخیز ساقیا به کرم جرعه‌ای بریز / بر عاشقان غم‌زده زآن جام غم‌زدا (جامی: ۳)،

حل جدول

قلپ

مترادف و متضاد زبان فارسی

آشام، چکه، قطره، قلپ

فرهنگ فارسی هوشیار

یکبار آشامیدن

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر