معادل ابجد
تکرار در معادل ابجد
تکرار
- 821
حل جدول
تکرار در حل جدول
- بازگویی، بسامد، تمرین
مترادف و متضاد زبان فارسی
تکرار در مترادف و متضاد زبان فارسی
- بازگویی، تکریر، واگویی، ازسرگیری، اعاده، تجدید، دوبارهکاری، تمرین، مرور، ممارست، بسامد، بازگو کردن، بازگفتن، دوباره انجامدادن، مکرر کردن. توضیح بیشتر ...
فرهنگ معین
تکرار در فرهنگ معین
- دوباره کردن، دوباره گفتن. [خوانش: (تَ) [ع.] (مص م.)]
لغت نامه دهخدا
تکرار در لغت نامه دهخدا
-
تکرار. [ت َ] (ع مص) حمله کردن بر کسی و میل نمودن و مهربانی کردن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء): کر علیه کراً و کروراً و تکراراً؛ عطف و حمل، یقال: انهزم عنه ثم کر علیه. (اقرب الموارد). || بازگردیدن از کسی و بازگردانیدن، لازم و متعدی است. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). || بسیار واگردانیدن. (زوزنی). بارها برگردانیدن چیز را. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد):
در شعر ز تکرار سخن عیب نباشد
زیرا که خوش آید سخن نغز به تکرار. توضیح بیشتر ...
- تکرار. [ت ِ] (اِمص) تکرار بکسر تاء غلط نیست زیرا اسم مصدر تکرار بفتح تاء است ابوالبقاء گوید: التکرار هو مصدر ثلاثی یفید المبالغه کالترداد مصدر رد، عند سیبویه او مصدر مزید اصله التکریر قلب الیاء الفا عند الکوفیه و یجوز کسر التاء فانه اسم من التکرار. (نشریه ٔ دانشکده ٔ ادبیات تبریز سال اول شماره ٔ 2). دوباره و مکرر. || مناقشه و اعتراض. (ناظم الاطباء). رجوع به ماده ٔ قبل و تکرار کردن شود. توضیح بیشتر ...
فرهنگ عمید
تکرار در فرهنگ عمید
-
عملی را دو یا چند مرتبه انجام دادن،
سخنی را دوباره گفتن،
(ادبی) در بدیع، مکرر آوردن کلمهای بهمنظور تٲکید یا غرض دیگر، مانندِ این شعر: باران قطرهقطره همیبارم ابروار / هر روز خیرهخیره از این چشم سیلبار (عسجدی: ۴۱)،. توضیح بیشتر ...
فرهنگ واژههای فارسی سره
تکرار در فرهنگ واژههای فارسی سره
فارسی به انگلیسی
تکرار در فارسی به انگلیسی
- Echo, Frequency, Iteration, Recurrence, Reduplicate, Reduplication, Rehash, Reiteration, Repeat, Repetition, Restatement. توضیح بیشتر ...
فارسی به عربی
تکرار در فارسی به عربی
- استعمال، تدریب، تکرار، ممارسه
عربی به فارسی
تکرار در عربی به فارسی
- تکرار , گفتن , بازگو , باز انجام , باز گویی , باز گو , تجدید , اعاده. توضیح بیشتر ...
ترکی به فارسی
تکرار در ترکی به فارسی
فرهنگ فارسی هوشیار
تکرار در فرهنگ فارسی هوشیار
- حمله بردن بر کسی و میل نمودن، مهربانی کردن، باز گردیدن
فارسی به ایتالیایی
تکرار در فارسی به ایتالیایی
- frequenza
- replica
- ripetizione
فارسی به آلمانی
تکرار در فارسی به آلمانی
- Anwenden, Anwendung (f), Belegen, Benutzen, Benutzung (f), Brauchen. توضیح بیشتر ...
بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا
وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که
هنوز عضو جدول یاب نشده اید
از اینجا ثبت نام کنید