معنی تپو

لغت نامه دهخدا

تپو

تپو. [ت َ] (اِ) مخفف لفظ تاپو است که بمعنی خمره ٔ گلی است. (فرهنگ نظام):
گرچه بخروار مرا هست فضل
نیست ز دانگانه مرا یک تپو.
کمال اسماعیل (از فرهنگ نظام).


تپ تپو

تپ تپو. [ت َ ت َ] (اِ) بیماریی است که در خواب از گرانی غذا حاصل شود و به عربی کابوس گویند. (لغت محلی شوشتر). || نان تنکی را که بر تاوه پزند. (لغت محلی شوشتر).

گویش مازندرانی

تپو تپو

کم کم – اندک اندک


یه – تپو

مقدار کمی، اندکی، روستایی در قائم شهر، روستایی از نرم...

فرهنگ عمید

تپو

تاپو

حل جدول

تپو

خمره گِلی


خمره گِلی

تپو


خمره گلی

تپو

معادل ابجد

تپو

408

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری