معنی تغار

تغار
معادل ابجد

تغار در معادل ابجد

تغار
  • 1601
حل جدول

تغار در حل جدول

مترادف و متضاد زبان فارسی

تغار در مترادف و متضاد زبان فارسی

فرهنگ معین

تغار در فرهنگ معین

  • ظرف سفالی بزرگ که در آن ماست ریزند، ظرفی گلین که در آن آرد گندم و جو را خمیر کنند. [خوانش: (تَ) [تر. ] (اِ. )]. توضیح بیشتر ...
لغت نامه دهخدا

تغار در لغت نامه دهخدا

  • تغار. [ت َ] (اِ) طشت گلی را گویند. (برهان) (غیاث اللغات). تشت گلین است که درآن آب کنند و غذا نیز خورند یا گندم و جو پر کنند. (انجمن آرا) (آنندراج). طشت گلین و سفالین و آوندی که سواران در آن خوراک اسب خود را ریزند. (ناظم الاطباء). تیغار. (منتهی الارب) (اقرب الموارد):
    زبان چون. ودهن چون تغار
    یکایک پراکنده بر دشت و غار.
    (گرشاسبنامه).
    وان کاسه های سرشان بینی گه مصاف
    بر ره فکنده همچو پر از خون تغارها.
    لامعی جرجانی. توضیح بیشتر ...
  • تغار. [ت َغ ْ غا] (ع اِ) جرح تغار؛ زخمی که خون آن بند نشود. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). زخمی که خون از آن جاری باشد. (از اقرب الموارد). توضیح بیشتر ...
فرهنگ عمید

تغار در فرهنگ عمید

  • ظرف سفالی بزرگ که در آن ماست می‌ریزند،
    ظرفی که آرد گندم یا جو را در آن خمیر کنند، لاوک،
    [قدیمی، مجاز] آذوغه،. توضیح بیشتر ...
  • ممرز
فارسی به انگلیسی

تغار در فارسی به انگلیسی

فارسی به عربی

تغار در فارسی به عربی

تعبیر خواب

تغار در تعبیر خواب

  • اگر بیند تغار او بشکست یا ضایع شد، دلیل است که آن زن از او جدا شود، یا از دنیا رحلت کند و به قول بعضی معبران، تغار، کنیزک است و خادمه. - اب‍راه‍ی‍م‌ ب‍ن‌ ع‍ب‍دال‍ل‍ه‌ ک‍رم‍ان‍ی. توضیح بیشتر ...
فرهنگ فارسی هوشیار

تغار در فرهنگ فارسی هوشیار

  • طرف سفالی بزرگی که در آن ماست می ریزند
بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید