معنی تالاب

تالاب
معادل ابجد

تالاب در معادل ابجد

تالاب
  • 434
حل جدول

تالاب در حل جدول

مترادف و متضاد زبان فارسی

تالاب در مترادف و متضاد زبان فارسی

  • آبدان، آبگیر، استخر، برکه، برم، غدیر، نورنجه،
    (متضاد) جوی، نهر، رود. توضیح بیشتر ...
فرهنگ معین

تالاب در فرهنگ معین

  • (اِ.) آبگیر، استخر، برکه.
لغت نامه دهخدا

تالاب در لغت نامه دهخدا

  • تالاب. (اِ) تال. (برهان). آبگیر و استخر را در هند تالاب گویند. (فرهنگ نظام). آبگیر و استخر وبرکه. (ناظم الاطباء). استخر. (برهان). غدیر. کول. توضیح بیشتر ...
فرهنگ عمید

تالاب در فرهنگ عمید

  • جایی که آب رودخانه یا باران جمع شود، آبگیر، حوض، استخر، برکه،. توضیح بیشتر ...
فارسی به انگلیسی

تالاب در فارسی به انگلیسی

فرهنگ فارسی هوشیار

تالاب در فرهنگ فارسی هوشیار

  • (اسم) محلی که آبهای رود خانه ها و چشمه ها و احیانا آب باران در آنجا جمع شود و راکد بماند آبگیر استخر برکه. آبگیر، استخر، برکه. توضیح بیشتر ...
واژه پیشنهادی

تالاب در واژه پیشنهادی

بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید