معنی تافته

تافته
معادل ابجد

تافته در معادل ابجد

تافته
  • 886
حل جدول

تافته در حل جدول

  • پارچه جدابافته
مترادف و متضاد زبان فارسی

تافته در مترادف و متضاد زبان فارسی

  • تابیده، گداخته، تابناک، درخشنده، روشن، بافته، پارچه، آزرده، دلگیر، مکدر، ملول، آزرده‌خاطر، سوزان، گرم،
    (متضاد) خشک، سرد، خسته، کوفته. توضیح بیشتر ...
فرهنگ معین

تافته در فرهنگ معین

  • برافروخته، روشن شده، گداخته، گرم شده، آسیب دیده، کوفته، رنجیده، آزرده، پیچیده شده، تاب داده. [خوانش: (تِ) (ص مف. )]. توضیح بیشتر ...
  • (~.) (اِ.) نوعی پارچه ابریشمی.
لغت نامه دهخدا

تافته در لغت نامه دهخدا

  • تافته. [ت َ / ت ِ] (ن مف / نف) تابیده. (فرهنگ رشیدی). روشن. (فرهنگ نظام). پرتو انداختن آفتاب و ماه و ستارگان و چراغ و آتش. (فرهنگ جهانگیری) (برهان) (آنندراج) (انجمن آرا). پرتواندازنده مانند آفتاب و ماه و ستاره و چراغ و آتش. (ناظم الاطباء):
    سه من تافته باده ٔ سالخورد
    به رنگ گل نار یا زرّ زرد.
    فردوسی.
    بیا ساقی آن زیبق تافته
    بشنگرف کاری عمل یافته.
    نظامی.
    || برفروخته. (فرهنگ رشیدی). برافروخته از حرارت آفتاب و تابش آتش. توضیح بیشتر ...
فرهنگ عمید

تافته در فرهنگ عمید

  • پیچیده، تاب‌داده،
    (اسم) نوعی پارچۀ ابریشمی دست‌بافت،
    (صفت فاعلی) [قدیمی، مجاز] افسرده، ناراحت،. توضیح بیشتر ...
  • گداخته، تفته، حرارت‌دیده،

    (صفت فاعلی) [قدیمی] تابناک،
فارسی به انگلیسی

تافته در فارسی به انگلیسی

نام های ایرانی

تافته در نام های ایرانی

  • دخترانه، نوعی پارچه ابریشمی
بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید