معنی تارا

تارا
معادل ابجد

تارا در معادل ابجد

تارا
  • 602
حل جدول

تارا در حل جدول

فرهنگ معین

تارا در فرهنگ معین

لغت نامه دهخدا

تارا در لغت نامه دهخدا

  • تارا. (اِ) ستاره. (انجمن آرا) (آنندراج) (فرهنگ جهانگیری) (برهان). به عربی کوکب خوانند. (انجمن آرا) (آنندراج) (برهان):
    طلوع موکب سعدش خلایق را کند روشن
    فروغ طلعت عدلش بسوزد نحس تارا را.
    عیشی شوشتری (آنندراج). توضیح بیشتر ...
  • تارا. (اِخ) شهر آسیایی روسیه در سیبریه از اعمال «توبولسک » بر ساحل رود «اوبی »، 8650 تن سکنه دارد، دارای تجارت پوست و حبوبات و پیه است. کارخانه ٔ صابون سازی و شمعریزی دارد. توضیح بیشتر ...
فرهنگ عمید

تارا در فرهنگ عمید

نام های ایرانی

تارا در نام های ایرانی

  • دخترانه، ستاره، ستاره
فرهنگ فارسی هوشیار

تارا در فرهنگ فارسی هوشیار

فرهنگ پهلوی

تارا در فرهنگ پهلوی

  • ستاره کوکب، مردمک چشم
بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید