معنی تاتو

لغت نامه دهخدا

تاتو

تاتو. (فرانسوی، اِ) نوعی حیوان پستاندار که بدنش از فلس پوشیده است و در امریکای جنوبی دیده می شود. تاتو.

تاتو. (اِ) جانوری که در حمامها و جز آن متکون شود و بتازی ابن وردان گویند. (ناظم الاطباء)

تاتو. (اِ) اسبی از نوع خرد و کوتاه با موی ویال دراز و موهای بلند بر تن و مؤلف آنرا در بلاد بالکان بسیار دیده است خاصه در رومانی. بر ذون و اوستور و اسب تاتاری است. (منتهی الارب). فبعث ولده محمداً لیأتی به فقبص علیه و اتاه به راکباً علی تتو [بتایین مثناتین اولاهما مفتوحه و الثانیه مضمومه] و هوالبرذون. (ابن بطوطه).

فرهنگ معین

تاتو

(اِ.) اسب کوتوله پُر یال و دُم بریده.

(اِ.) نوعی پستاندار که بدنش مانند حلقه های زره از فلس پوشیده شده است و در آمریکای جنوبی دیده می شود.

فارسی به انگلیسی

تاتو

Cob, Pony

فرهنگ عمید

تاتو

اسب کوتوله و پُریال‌ودم و تندرو، یابو،

فارسی به عربی

تاتو

مهر

انگلیسی به فارسی

poney

تاتو


pony

تاتو


Tattooing

تاتو

معادل ابجد

تاتو

807

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری