معنی بیآلایشی
حل جدول
فارسی به انگلیسی
Earthiness
مترادف و متضاد زبان فارسی
بیآلایشی، پاکی، تقدس، خرمی، پاک بودن، بهگردشرفتن
تنزیه
بیآلایشی، پاکدامنی، پاکی، طهارت، قداست، تهذیب، پالایش، پاک دانستن
بیریایی
بیآلایشی، بیسالوسی، خلوص، صداقت، یکرنگی،
(متضاد) ریاکاری، دورویی، نفاق
خلوص
اخلاص، بیآلایشی، پاکی، تزکیه، سادگی، صداقت، صفا، صمیمیت، یکدلی، قدس،
(متضاد) آمیزگی، اختلاط، بیآمیغی، بیغشی، ویژگی
سادگی
بیآلایشی، بینقشی، بیرنگی، بیغلوغشی، پاکی، زودباوری، سادهلوحی، پخمگی،
(متضاد) رندی، سادهدلی، بیریایی، بساطت، آسانی، سهولت
فرهنگ عمید
خلوص نیت، پاک بودن، بیآلایشی،
عبادت خداوند با خلوص نیت،
(تصوف) توجه کامل سالک به خداوند،
(اسم) صدودوازدهمین سورۀ قرآن کریم، مکی، دارای چهار آیه، توحید،
(اسم مصدر) [قدیمی] رها کردن، نجات دادن،
معادل ابجد
364