معنی بیتوته

فرهنگ معین

بیتوته

(مص ل.) شب ماندن در جایی، شب زنده - داری، (اِمص.) شب ماندگی. [خوانش: (بَ تَ یا بِ تِ) [ع. بیتوته]]


بیتوته کردن

شب در جایی ماندن، تا صبح بیدار بودن. [خوانش: (~. کَ دَ) [فا - ع.] (مص ل.)]

مترادف و متضاد زبان فارسی

بیتوته

تهجد، شب‌بیداری، شب‌زنده‌داری، مبیت، مساهرت، اتراق، اقامت‌موقت، توقف شبانه


بیتوته کردن

شب‌زنده‌داری کردن، شب نخفتن،
(متضاد) خفتن، شب دور از خانه به سر بردن، بیدار ماندن

فرهنگ فارسی هوشیار

بیتوته

شب ماندن در جائی


بیتوته کردن

(مصدر) شب ماندن در جایی، شب زنده داری کردن شب نخوابیدن تا صبح بیداربودن.

فرهنگ عمید

بیتوته

شب را در جایی به‌سر بردن،

حل جدول

بیتوته

شب در جایى ماندن

سکونت موقت


بیتوته کردن

شب زنده داری، اقامت


از اعمال حجاج در منا

بیتوته

فارسی به ترکی

فارسی به عربی

فرهنگ فارسی آزاد

بیت، بیتوته

بَیت، بَیتٌوتَه، (باتَ، بَیاتٌ یا یَبِیتٌ) شب در محلی ماندن، شب را گذرانیدن، شبی گذشتن،

معادل ابجد

بیتوته

823

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری