معنی بوهم

لغت نامه دهخدا

بوهم

بوهم. [ب ُ هَِ] (اِخ) ناحیه ای است در چکوسلواکی. شهر عمده ٔ آن پراگ است. بوهم شامل یک چهارضلعی متشکل از کوههای منطقه ٔ هرسی نین است. چسکی لس و شوماوا، غربی. کروشنه و استردوهوری در شمال غربی. ارزگبیرگ، کرکنوشه (سودت) در شمال شرقی.و ارتفاعات مراوی در مشرق. مرکز آن مرکب است از نجدهای ابتدایی (طبقات آهن و زغال سنگ). و بسوی شمال دشتهای رسوبی که پوشیده از گل و لای حاصلخیز است. بوهم در قرن پنجم میلادی توسط اسلاوها از دست ژرمنها گرفته شد و در قرن نهم به مسیحیت گرایید و تا سال 1545 م. حکومتی تابع امپراتوری ژرمانی داشت. سپس با سلطنت اتریش متحد گردید (تا سال 1919 م.) معاهده ٔ سن ژرمن آنرابخشی از چکوسلواکی قرار داد. (فرهنگ فارسی معین).


چهستان

چهستان. [چ ِ هَِ] (اِخ) نامی است که ترکان به بوهم اطلاق کرده اند. رجوع به بوهم شود.

حل جدول

بوهم

ناحیه اى در جمهورى چک


ناحیه اى در جمهورى چک

بوهم


اثر آرتور کانن دویل

رسوایى در کشور بوهم

معادل ابجد

بوهم

53

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری