معنی بوت
لغت نامه دهخدا
بوت. (اِخ) شهری است که در مصر بوده و غیب گویان آن شهرتی داشتند. (ایران باستان ج 1 ص 518).
بوت. (اِ) بیونانی، درختی است ثمر آن شبیه زعرور و حکیم میرمحمدمؤمن، نوشته: ظاهراً درخت کنوس طبری، همین باشد. (فهرست مخزن الادویه) (تحفه ٔ حکیم مؤمن). درختی است نبات آن بنبات زعرور ماند. (آنندراج) (ناظم الاطباء).
بوت ابر بوت
بوت ابر بوت. [اَ ب َ] (اِ مرکب) بوط ابر بوط. بوته بر بوته. رجوع به همین ترکیب شود.
حل جدول
چکمه و پوتین
شرلی بوت
برنده جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش اول زن در سال 1952 میلادی
چکمه و پوتین
بوت
نوعی چکمه فرانسوی
بوت
برنده جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش اول زن در سال 1952 میلادی
شرلی بوت
مترادف و متضاد زبان فارسی
پوتین، چکمه، نیمچکمه
ترکی به فارسی
کشتی حمل ونقل اتومبیل
معادل ابجد
408