معنی بلندپایه

فرهنگ معین

بلندپایه

مرتفع، عالی، صاحب شأن. [خوانش: (~. ی ِ) (ص مر.)]

فرهنگ عمید

بلندپایه

بلندمرتبه، دارای مقام و مرتبۀ عالی،
دارای فر و شکوه،
برتر از دیگران،


فراپایه

بلندپایه،

حل جدول

بلندپایه

ورجاوند، مشرف

ورجاوند

مشرف

سامی


ارجمند و بلندپایه

گرامی‌قدر

گرامی قدر


بالانشین و بلندپایه

تارک نشین


بلندپایه و ارجمند

ورجاوند

فارسی به انگلیسی

بلندپایه‌

High, High-Class

مترادف و متضاد زبان فارسی

بلندپایه

بلندمرتبه، عالی‌مقام، والامقام،
(متضاد) دون‌پایه

معادل ابجد

بلندپایه

104

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری