معنی بطالت

بطالت
معادل ابجد

بطالت در معادل ابجد

بطالت
  • 442
حل جدول

بطالت در حل جدول

  • احسان نوروزی (چشمه)
  • احسان نوروزی
مترادف و متضاد زبان فارسی

بطالت در مترادف و متضاد زبان فارسی

  • بی‌کارگی، بی‌کاری، تنبلی، تن‌پروری، کاهلی،
    (متضاد) کارایی، فعالیت، اهمال، لاقیدی، بیهوده‌سرایی، بیهوده‌گویی، یاوه‌گویی، هزل. توضیح بیشتر ...
فرهنگ معین

بطالت در فرهنگ معین

  • (مص ل. ) دلیر شدن، (اِمص. ) شجاعت، درگیری. [خوانش: (~. ) [ع. بطاله]]. توضیح بیشتر ...
  • (مص ل. ) بیکاره بودن، (اِمص. ) بیهوده گویی. [خوانش: (بَ لَ) [ع. بطاله]]. توضیح بیشتر ...
لغت نامه دهخدا

بطالت در لغت نامه دهخدا

  • بطالت. [ب َ/ ب ِ ل َ] (ع اِمص) بیکاری و کاهلی و معطلی. (ناظم الاطباء). بیکار و معطل بودن. (غیاث). بیکاری و هزل. (فرهنگ نظام):
    جز یاد دوست هرچه کنی عمر ضایع است
    جز سرّ عشق هرچه بگویی بطالت است.
    سعدی (غزلیات).
    بهرزه بی می و معشوق عمر میگذرد
    بطالتم بس، از امروز کار خواهم کرد.
    حافظ.
    خان مزبور از راه بِطالَت اظهار بَطالَت نموده. (دره ٔ نادره چ 1341 هَ. ش. انجمن آثار ملی ص 400). و رجوع به مرآت الخیال ص 332 شود. توضیح بیشتر ...
  • بطالت. [ب َ ل َ] (ع اِ مص) شجاعت و دلیری. (ناظم الاطباء). دلیری. (غیاث) (فرهنگ نظام). مردانگی: خان مزبور از راه بِطالت اظهار بَطالَت نمود. (دره ٔ نادره چ 1341 هَ. ش. انجمن آثار ملی ص 400). توضیح بیشتر ...
فرهنگ عمید

بطالت در فرهنگ عمید

  • بیکار بودن، بیکاری،

    ولگردی،

    [قدیمی] دلیری، شجاعت،
فرهنگ واژه‌های فارسی سره

بطالت در فرهنگ واژه‌های فارسی سره

  • تن آسایی، بیکاری، تن پروری
فارسی به انگلیسی

بطالت در فارسی به انگلیسی

فارسی به عربی

بطالت در فارسی به عربی

فرهنگ فارسی هوشیار

بطالت در فرهنگ فارسی هوشیار

  • دلیر بودن بیکاری و کاهلی ومعطل بودن بیکاری و کاهلی ومعطل بودن. توضیح بیشتر ...
فرهنگ فارسی آزاد

بطالت در فرهنگ فارسی آزاد

  • بَطالَت، (بَطَلَ، یَبطٌلٌ) بیکار و معطل ماندن، کوشش نکردن، تنبلی و بی ثمری،. توضیح بیشتر ...
فارسی به ایتالیایی

بطالت در فارسی به ایتالیایی

بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید