معنی بسیاردانا
حل جدول
اعلم
فرهنگ عمید
بسیاردانا، دانشمند،
علامی
مرد بسیاردانا و باهوش،
پردان
بسیاردانا، عاقل، و هوشیار، بسیاردان،
تبحر
بسیاردانا بودن، در امری علم و اطلاع بسیار داشتن،
مهارت،
پرمایه
دارای مادۀ اصلی بسیار، دارای مایۀ بسیار، مایهدار،
[مجاز] غنی،
[مجاز] صاحب علم و خرد بسیار، بسیاردانا،
[قدیمی، مجاز] شریف، بزرگوار،
[قدیمی، مجاز] پربها، هرچیز گرانمایه،
[قدیمی، مجاز] ثروتمند،
[قدیمی] مادهگاوی که شیر بسیار بدهد،
معادل ابجد
329