معنی برآورد

برآورد
معادل ابجد

برآورد در معادل ابجد

برآورد
  • 413
حل جدول

برآورد در حل جدول

  • برانداز، تخمین، سنجش، ارزیابی
  • تخمین
مترادف و متضاد زبان فارسی

برآورد در مترادف و متضاد زبان فارسی

  • ارزیابی، برانداز، تخمین، سنجش، تقویم، ارزش‌گذاری، قیمت‌گذاری، تخمین زدن، تقویم کردن. توضیح بیشتر ...
فرهنگ معین

برآورد در فرهنگ معین

  • (~. وَ یا وُ) (مص مر. ) تخمین زدن، تعیین ارزش چیزی بطور تقریبی. توضیح بیشتر ...
لغت نامه دهخدا

برآورد در لغت نامه دهخدا

  • برآورد. [ب َ وَ] (مص مرکب مرخم، اِمص مرکب) چیزی که پیش از کردن کاری تخمیناً مقرر نمایند. (آنندراج). دید. تخمین. انگاره. اجترام. (یادداشت مؤلف). حزر. عمل تعیین قیمت کردن چیزی که بعربی تقویم گویند:
    نتوان کرد به پیمانه تهی دریا را
    هست میزان برآورد سرشکم نظری.
    اثر (آنندراج).
    تا رسیده ست در این راه کسی
    که برآورد رسیدن کرده ست.
    ظهوری (آنندراج).
    - برآورد کردن، تخمینه کردن. (آنندراج). تخمین کردن. دید زدن. بحدس خرجی را پیش بینی کردن. توضیح بیشتر ...
فرهنگ عمید

برآورد در فرهنگ عمید

  • تعیین کردن قیمت و سنجیدن چیزی، تخمین،
    * برآورد کردن: (مصدر متعدی)
    قیمت کردن،
    سنجیدن،. توضیح بیشتر ...
فارسی به انگلیسی

برآورد در فارسی به انگلیسی

  • Appraisal, Assessment, Calculation, Estimate, Estimation, Judgment, Measure, Projection, Reckoning. توضیح بیشتر ...
فرهنگ فارسی هوشیار

برآورد در فرهنگ فارسی هوشیار

  • تخمین، دید، تعیین قیمت کردن چیزی، به حدث خرجی را پیش بینی کردن. توضیح بیشتر ...
فارسی به ایتالیایی

برآورد در فارسی به ایتالیایی

بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید