معنی باین
لغت نامه دهخدا
باین. [ی ِ] (اِخ) دهی در نیم فرسنگی میانه جنوب و مغرب شهر لار است. (فارسنامه ٔ ناصری).
باین. [ی ِ] (ع ص) بائن. آنکه از چپ درآید به دوشیدن شتر، مقابل معلی آنکه ازراست درآید. (منتهی الارب) (آنندراج). آنکه از دست راست شتر دوشد. (مهذب الاسماء). || چاه فراخ دورتک. ج، بوائن. (منتهی الارب). || کمان نرم که زه آن نهایت دور باشد. (منتهی الارب) (آنندراج). و تأنیث آن بائنه است. (آنندراج). || زنی که از شوهر به طلاق جدا گردیده باشد. (آنندراج). جداشده. جداشونده. (مهذب الاسماء). تأنیث آن بائنه است: تطلیقه بائنه، طلاقی که رجعت در آن درست نباشد و این فاعله است که بمعنای مفعوله است. (منتهی الارب).
- طلاق باین، ابتات طلاق. طلاق بتی دادن. طلاق بتانی که رجعت آن جایز نیست. سه طلاقه. (یادداشت مؤلف). طلاقی که برای مطلق حق رجوع از آن در ایام عده ابتدا موجود نیست. طلاق زوجه ای که زوج با او نزدیکی ننموده وطلاق زوجه ٔ یائسه و صغیره از جمله طلاقهای باین بشمارمیرود. و رجوع به ترجمه ٔ تبصره ٔ علامه ص 293 و لغت نامه ذیل طلاق شود.
حل جدول
گونه ای طلاق
رمان بریل باین بریج
روز تولد پسرها
نوعى طلاق
باین
آشکار و واضح
باین
جدا شونده
باین
نوعی طلاق
باین
فارسی به عربی
ضرب المثل فارسی
از ضرب المثل های شیرین فارسی
درخت گردکان باین بلندی --- درخت خربزه الله اکبر
توضیح و مفهوم ضرب المثل درخت گردکان به این بلندی درخت خربزه الله اکبر
این مثل حکایت جالبی دارد:
روزی مردی سوار بر الاغش به یک جالیز خربزه رسید. خسته و تشنه، زیر سایه ی درخت گردویی که کنار جالیز بود، رفت و آن جا دراز کشید. او که از دیدن بوته های خربزه و درخت گردو، به فکر فرو رفته بود، پیش خودش گفت: «درختِ گردکّان با این بلندی، درخت خربزه الله اکبر! من که از کار خدا هیچ سر درنمی آورم؛ آخر چگونه خربزه ی به آن بزرگی را روی بوته ای به آن کوچکی و گردوی به این کوچکی را روی درختی به این بزرگی، آفریده است!»
در همین فکر بود که ناگهان، گردویی از شاخه جدا شد و به پیشانی اش خورد.
مرد به خود آمد و دست به دعا برداشت و گفت: «خدایا شکرت حالا می فهمم که اگر خربزه ای به آن بزرگی را روی درخت قرار داده بودی و اکنون به جای گردو آن خربزه به سرم خورده بود چه بلای وحشتناکی به سرم می آمد
نه به اون شوری شوری نه باین بی نمکی
از ضرب المثل های شیرین فارسی
معادل ابجد
63