معنی باوفا

لغت نامه دهخدا

باوفا

باوفا. [وَ] (ص مرکب) که وفا دارد. وفادار:
کم آزاری و بردباریش خوست
دلش باوفا و کفش باسخاست.
ناصرخسرو.

فارسی به عربی

باوفا

صوم، موالی

فارسی به آلمانی

باوفا

Fasten, Schnell, Waschecht

حل جدول

فارسی به انگلیسی

باوفا

Faithful, Fast, Loyal, True, Single-Hearted, Sound, Truehearted, Trusty

واژه پیشنهادی

انگلیسی به فارسی

fast

باوفا


soiothfast

باوفا


feal

باوفا


loyal

باوفا


unfailing

باوفا


faithful

باوفا

ترکی به فارسی

معادل ابجد

باوفا

90

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری