معنی بازرس
لغت نامه دهخدا
بازرس. [رَ / رِ] (نف مرکب) مفتش. کسی که ازطرف وزارتخانه ها و اداره ها بکارهای کارمندان و کارکنان رسیدگی کرده درستی یا نادرستی کارهای آنها را برئیس یا وزیر آگهی میدهد و پیشتر مفتش نامیده میشد. (لغت مصوبه ٔ فرهنگستان).
فارسی به انگلیسی
Examiner, Inquisitor, Inspector
فارسی به ترکی
denetçi
فرهنگ معین
(رِ) (اِفا. اِمر.) کسی که مأمور رسیدگی به کارهای یک فرد یا یک مؤسسه و اداره است.
فرهنگ عمید
کسی که از طرف اداره یا وزارتخانهای مٲمور شود که به کارهای یک اداره یا بعضی از کارمندان آن رسیدگی کند، مفتش،
حل جدول
وارس، ناظر، مفتش، کارآگاه
مفتش
بازرس مگره
کارآگاه داستانهای پلیسی ژرژسیمنون
کارآگاه داستان های پلیسی ژرژسیمنون
بازرس رمان بینوایان
ژاور
فرهنگ فارسی هوشیار
مامور جهت رسیدگی به کارهای اداره دیگر یا کارمندان آن
مترادف و متضاد زبان فارسی
ناظر، کارآگاه، مفتش
فارسی به عربی
فارسی به ایتالیایی
ispettore
واژه پیشنهادی
معادل ابجد
270