معنی بازداشتگاه

لغت نامه دهخدا

بازداشتگاه

بازداشتگاه. (اِ مرکب) توقیف گاه. (واژه های فرهنگستان ایران). جائی که متهمان را قبل از محکومیت دادگاه برای انجام محاکمه توقیف میکنند.

فارسی به انگلیسی

بازداشتگاه‌

Concentration Camp

فرهنگ عمید

بازداشتگاه

محل بازداشت، زندان، جایی که کسی را به‌طور موقت زندانی می‌کنند،

فرهنگ معین

بازداشتگاه

(اِمر.) محلی که اشخاص توقیفی را موقتاً در آن زندانی کنند، زندان.

حل جدول

بازداشتگاه

جای توقیف موقتی متهمان


بازداشتگاه بهداشتی

قرنطینه

مترادف و متضاد زبان فارسی

بازداشتگاه

بند، توقیفگاه، حبس، دستاق‌خانه، زندان، سلول، سیاهچال

فرهنگ فارسی هوشیار

بازداشتگاه

توقیف گاه

واژه پیشنهادی

بازداشتگاه بهداشتی

قرنطینه


نویسنده فیلم بازداشتگاه

کوپال مشکوت


کارگردان فیلم بازداشتگاه

کوپال مشکوت


فیلمبردار فیلم بازداشتگاه

علی باقری


از بازیگران فیلم بازداشتگاه

ایرج سرباز، بهروز جلیلی، جلیل فرجاد، جمشید هاشم پور، حسین شهاب، علیرضا اوسیوند، محمّد مطیع


تهیه کننده فیلم بازداشتگاه

حسین نصرالّهی

انگلیسی به فارسی

lockup

بازداشتگاه

معادل ابجد

بازداشتگاه

741

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری