معنی بازداشتگاه در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

بازداشتگاه. (اِ مرکب) توقیف گاه. (واژه های فرهنگستان ایران). جائی که متهمان را قبل از محکومیت دادگاه برای انجام محاکمه توقیف میکنند.

فرهنگ معین

(اِمر.) محلی که اشخاص توقیفی را موقتاً در آن زندانی کنند، زندان.

فرهنگ عمید

محل بازداشت، زندان، جایی که کسی را به‌طور موقت زندانی می‌کنند،

حل جدول

جای توقیف موقتی متهمان

مترادف و متضاد زبان فارسی

بند، توقیفگاه، حبس، دستاق‌خانه، زندان، سلول، سیاهچال

فرهنگ فارسی هوشیار

توقیف گاه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر