معنی ایاره

لغت نامه دهخدا

ایاره

ایاره. [اَ رَ] (اِ) معجون معروف، ایارج معرب آن است. (رشیدی). ملینی است که ایارج معرب آن است. (انجمن آرا) (آنندراج). مرکبی است از ادویه ٔ ملینه که اطباء بجهت مسهل سازند و آن سالمتر از حبوبات و مطبوخات است و معرب آن ایارج است. (برهان) (جهانگیری). ایارجه: هر هفته ایارج فیقرا خورد و ایاره های بزرگ چون لوغاذیا و ایارج روفس و ایارج جالینوس. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی). آنراکه مدت دراز گردد ایاره های بزرگ باید داد. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی). و معده را و امعا را به ایاره ٔ فیقرا از آن خلط پاک کنند. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی). رجوع به ایارج و ایارجه شود. || یاره. (رشیدی). یاره که آنرا دست برنجن گویند. (آنندراج). یاره باشد که دست برنجن است و آن حلقه ای بود از طلا و نقره که زنان در دست وپای کنند. (برهان) (جهانگیری):
چه آرد زینت خود در شماره
هلالش زیبد از بهر ایاره.
رشیدی (بدون ذکرنام شاعر).
|| اوارجه و آن دفتر حسابی باشد. (آنندراج) (جهانگیری). دفتر و حسابی که زرهای پراکنده ٔ دیوانی را در آن نویسند و معرب آن اوارجه است. (برهان). رجوع به اوارجه شود. || قدر و اندازه و مقدار. (برهان). به دو معنی فوق مصحف «اماره » است. رجوع به اماره و آماره شود. (از حاشیه ٔ برهان چ معین).


ایاره گیر

ایاره گیر. [اَ رَ] (نف مرکب) محاسب. نویسنده. (آنندراج) (برهان) (اشتینگاس). || (اِ مرکب) دستبند.النگو. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به ایارگیر شود.

فارسی به انگلیسی

ایاره‌

Account, Ledger, Scale

فرهنگ عمید

ایاره

اواره

النگو


ایاره گیر

حسابدار، محاسب،

فرهنگ فارسی هوشیار

ایاره

دفتر حساب


ایاره گیر

(اسم) دستبند النگو.

حل جدول

واژه پیشنهادی

دفتر حساب روزانه

ایاره، آوارچه، آورچه

معادل ابجد

ایاره

217

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری