معنی اژدها
لغت نامه دهخدا
فرهنگ معین
(اَ دَ) [اَوِس.] (اِمر.) =اژدرها. اژدر: ماری است افسانه ای با جثه ای بزرگ که بال ها و چنگ های قوی دارد و از دهانش آتش بیرون می جهد.
فرهنگ عمید
در افسانهها، ماری با بالهای بزرگ و چنگالهای قوی و دم دراز که از دهانش آتش بیرون میآمد،
مار بسیاربزرگ،
(نجوم) از صورتهای فلکی نیمکرۀ شمالی به شکل اژدها، تِنّین،
[قدیمی، مجاز] اسب قوی و درشتاندام،
[قدیمی، مجاز] شمشیر دراز و ستبر: به آوردگه رفت چون پیل مست / یکی پیل زیر اژدهایی به دست (فردوسی: ۲/۵۶)،
حل جدول
ثعبان
مترادف و متضاد زبان فارسی
اژدر، افعی، ثعبان، دیومار، مار
فارسی به انگلیسی
Dragon
فارسی به عربی
تنین
تعبیر خواب
اژدها به خواب دیدن، دشمن بزرگ و قوی بود. اگر بیند اژدهائی داشت، دلیل که با بزرگان پیوندد. اگر با اژدها جنگ و نبرد می کرد و بر او خیره شد، دلیل که با دشمن او را جنگ و خصومت افتد و سرانجام دشمن را قهر کند. اگر بیند اژدها را بکشت و گوشت وی بخورد، دلیل که بر دشمن ظفر یابد و مال بستاند و هزینه نماید. - محمد بن سیرین
اگر بیند اژدها وی را فرو خورد، دلیل بیم از دشمن بود، که وی را هلاک نماید. اگر دید بر پشت اژدها نشسته بود و اژدها مطیع و فرمانبر او بود، دلیل که دشمنی بزرگ وی را مطیع و فرمانبر شود و کار او به نظام گردد. - جابر مغربی
گویش مازندرانی
فرهنگ فارسی هوشیار
مار خیلی بزرگ
فارسی به آلمانی
Drache [noun]
واژه پیشنهادی
معادل ابجد
1011