معنی اهدایی
حل جدول
هدیه
جایزه نوبل
جایزه نوبل معتبرترین جایزهٔ علمی است که به یک دانشمند تعلق میگیرد. جایزه نوبل در سال ۱۸۹۵، به وصیت کارخانهدار و شیمیدان سوئدی، آلفرد نوبل که بیشتر او را به دلیل ابداع دینامیت میشناسند، پایهگذاری شد.
در سال ۱۹۰۱ میلادی، نخستین جوایز این بنیاد اهدا شد. طبق وصیت وی، پنج جایزه بهطور سالانه در رشتههای فیزیک، شیمی، فیزیولوژی و پزشکی، ادبیات و صلح، به افرادی تعلق میگیرد که بیشترین خدمت را به بشر کرده باشند. ششمین جایزه یعنی نوبل اقتصاد نیز در سال ۱۹۶۸ میلادی، توسط بانک مرکزی سوئد پایهگذاری شد که البته در لیست جوایز مرتبط با بنیاد نوبل جایی ندارد.
هیئتهای مخصوص و کمیتههای تخصصی
چهار هیئت مخصوص اعطاء جایزه که تحت اساسنامه بنیاد نوبل فعالیت میکنند عبارتاند از:
• فیزیک، شیمی و اقتصاد
آکادمی سلطنتی علوم سوئد که وظیفه انتخاب برنده جایزه نوبل در رشتههای فیزیک و شیمی را برعهده دارد. همچنین فرهنگستان سلطنتی علوم سوئد، وظیفه انتخاب برنده «جایزهٔ علوم اقتصادی بانک مرکزی سوئد به یاد آلفرد نوبل» که به جایزه نوبل اقتصاد معروف است را نیز برعهده دارد.
• ادبیات
آکادمی سوئد که وظیفه انتخاب برنده جایزه نوبل در رشته ادبیات را برعهده دارد.
• فیزیولوژی و پزشکی
انستیتوی کارولینسکا که وظیفه گزینش برنده جایزه نوبل در رشته فیزیولوژی و پزشکی را برعهده دارد.
• صلح
کمیته نروژی نوبل وابسته به پارلمان نروژ (برای جایزه صلح).
ضمناً پنج کمیته نوبل هم وجود دارد که هریک برای توزیع یکی از جوایز مطالعه میکنند (از جمله کمیته نروژی برای جایزه صلح). بهعلاوه چهار مؤسسه نوبل هم وجود دارد که هریک برای یکی از چهار جایزه نامبدره فعالیت میکنند.کمیتههای پنجگانه نوبل هریک سه تا پنج عضو دارند که توسط هیئت مربوط تعیین میشوند. کسی نمیتواند خود را نامزد دریافت جایزه نوبل کند. کسانیکه میتوانند معرف نامزدهای جوائز نوبل باشند:
برندگان سابق جوائز نوبل (در رشته مخصوص خود)
اعضاء هیئت اعطاء جوایز و اعضاء کمیتههای نوبل (در رشته مخصوص خود)
استادان برجسته دانشگاه و آنهایی که توسط اعطاء کنندگان جوایز انتخاب میشوند.
ناشر اثر نامزد. (در مورد ادبیات)
اعضاء پارهای از سازمانهای پارلمانی یا حقوقی بینالمللی (برای جایزه صلح)
اعضاء پارلمانها و کابینهها (برای جایزه صلح).
جشنهای اهدای جوایز
تالار کنسرت استکهلم که هر ساله جشنهای اهدای جوایز نوبل در آن صورت میگیرد. کمیتهها و مؤسساتی که جزو هیئت انتخاب جوایز هستند اغلب نام برندگان را در ماه اکتبر اعلام میکنند. این جوایز در یک مراسم رسمی که در ۱۰ دسامبر یعنی سالگرد درگذشت آلفرد نوبل برگزار میشود به برندگان اهدا میشود. مراسم جایزه صلح نوبل از ۱۹۰۵ تا ۱۹۴۶ در مؤسسه نوبل نروژ، پس از آن در ابتدا در دانشگاه اوسلو و از سال ۱۹۹۰ در عمارت شهرداری اوسلو برگزار شدهاست. سایر مراسمهای اهدای جوایزاز سال ۲۰۰۵ در سالن کنسرت استکهلم برگزار شدهاند. هر سال هر یک از جوایز حداکثر به سه نفر اهدا میشود. هر جایزه عبارت است از یک مدال طلا، یک دیپلم افتخار و مبلغی پول. در حال حاضر مبلغ اهدایی در حدود ۱۰ میلیون کرونای سوئد (اندکی بیش از یک میلیون یورو یا ۱/۳ میلیون دلار ایالات متحده) است. اصولاً اهدای این مبلغ با این هدف صورت گرفتهاست که برندگان نوبل، به دور از فشار تأمین هزینهها، به کار و پژوهش ادامه دهند. اما واقعیت اینست که بسیاری از برندگان، پیش از دریافت این مبلغ بازنشسته میشوند. اگر در یک گروه دو نفر برنده شوند، مبلغ نامبرده میان دو نفر نصف میشود. اگر شمار برندگان سه نفر باشد، کمیته اهدای جوایز مختار است که این مبلغ را بطور برابر میان سه نفر تقسیم کرده یا اینکه به یک از برندگان یکدوم و به هر یک از دو نفر دیگر یکچهارم مبلغ مذکور را اهدا کند. معمولاً دریافتکنندگان این مبلغ، آن را برای اهداف علمی، فرهنگی یا انساندوستانه، وقف میکنند.
از سال ۱۹۰۲، شاه سوئد، بهجز جایزه صلح نوبل، رسماً کلیه جوایز را در استکهلم اهدا کردهاست. پادشاه اسکار دوم در ابتدا با اهدای جوایز بزرگ ملی به خارجیها مخالف بود اما گفته میشود پس از آنکه به ارزش تبلیغاتی این جوایز برای کشورش پی برد نظرش عوض شد. اولین جایزه صلح نوبل در سال ۱۹۰۱ توسط رئیس مجلس نروژ اهدا شد تا اینکه در سال ۱۹۰۴ کمیته نوبل نروژ تشکیل شد. پنج عضو این کمیته توسط پارلمان نروژ (استورتینگت) گمارده میشوند و انجام امور مقدماتی مربوط به داوری و نیز اهدای جایزه صلح نوبل بر عهده این کمیته است. اعضای این کمیته مستقل هستند و به قانونگزاران پاسخگو نیست. اعضای دولت نروژ حق عضویت در این کمیته را ندارند.
وصیت نوبل
پایهگذاری جوایز نوبل در پی وصیت آلفرد نوبل شیمیدان، کارآفرین سوئدی و مخترع دینامیت صورت گرفت. آلفرد نوبل در طول زندگیاش چندین وصیتنامه نوشت. آخرین وصیتنامه وی در ۲۷ نوامبر سال ۱۸۹۵ اندکی بیش از یکسال قبل از مرگش نوشته شد. او در ۲۷ نوامبر سال ۱۸۹۵ وصیتنامه مذکور را در باشگاه سوئد-نروژ پاریس امضا کرد. اختراع نوبل مستقیماً در ساخت مواد منفجره مورد استفاده قرار گرفت و او از استفاده نظامی از اختراعش به شدت ناراحت بود. گفته میشود درآن زمان، یک روزنامه فرانسوی به مناسبت مرگ لودویگ برادر نوبل، به اشتباه یک اعلامیههای درگذشت کودکان را به چاپ رساند و در آن آلفرد نوبل را «سوداگر مرگ» لقب داد، نوبل با خواندن این مطلب تصمیم گرفت که آخرین وصیتنامه خود را بنویسید. بر اساس این وصیتنامه، نوبل ۹۶ درصد از ثروت خود را به پایهگذاری مراسم اهدای پنج جایزه اختصاص داد:
کلیه داراییهای نقدشدنی اینجانب باید صرف امور زیر شود:
این سرمایه باید توسط مجریان وصیتنامه اینجانب، برای خرید اوراق بهادار مطمئن سرمایهگذاری شود تا از سود آن هر ساله به افرادی که در سالهای آینده به حال بشریت بهترین بهرهها را به ارمغان میآورند جوایزی اعطا شود. سود حاصل از سرمایه مذکور باید به پنج قسمت مساوی تقسیم شده و به پنج مورد زیر اختصاص یابد: یک قسمت به شخصی که به مهمترین کشف یا اختراع در زمینه فیزیک دست زده باشد، یک قسمت به شخصی که به مهمترین کشف یا پیشرفت در زمینه شیمی دست زده باشد، یک قسمت به شخصی که به مهمترین کشف در زمینه فیزیولوژی یا پزشکی دست زده باشد، یک قسمت به شخصی که در عرصه ادبیات باارزشترین اثر را با گرایشی آرمانگرایانه خلق کرده باشد، و یک قسمت به شخصی که برای ایجاد برادری در میان ملتها و انحلال یا کاهش نیروهای نظامی یا برگزاری یا حمایت از همایشهای صلحطلبانه بزرگترین و بهترین کار را انجام میدهد.
جوایز فیزیک و شیمی باید توسط فرهنگستان علوم سوئد، جوایز فیزیولوژی و پزشکی توسط مؤسسه کارولین در استکهلم، جوایز ادبیات توسط فرهنگستان استکهلم و جوایز قهرمانان صلح توسط کمیتهای که توسط استورتینگ انتخاب شده اهدا شوند. خواسته آشکار من این است که در اهدای این جوایز، ملیت شخص مورد توجه قرار نگیرد تا صرفنظر از آنکه او اهل اسکاندیناوی است یا نه، شایستهترین فرد این جایزه را دریافت کند.معروف است که نوبل بعلت خصومتی که با یک دانشمند ریاضی داشت جایزه ریاضی تعیین نکرد. اگرچه وصیتنامه نوبل بنیانگذار این جوایز بود، اما طرح او کامل نبود و به دلیل پارهای موانع ۵ سال طول کشید تا بنیاد نوبل تأسیس شود. در ۱۰ دسامبر سال ۱۹۰۱ اولین جوایز نوبل اهدا شد.
روند پیشنهاد نامزد و انتخاب برنده
در مقایسه با سایر جوایز، روند پیشنهاد نامزد و انتخاب برنده جوایز نوبل طولانی و موشکافانهاست. به همین دلیل است که در گذر سالها، جوایز نوبل به مهمترین و معتبرترین جوایز در نوع خود تبدیل شده است. فرمهایی که به منزله دعوتنامههای شخصی و اختصاصی است، به ۳۰۰۰ شخص منتخب ارسال میشوند تا از آنها برای اعلام نامزدی دعوت به عمل آید. به عنوان مثال بنیاد نوبل اعلام کردهاست که در مورد جایزه صلح ممکن است افراد زیر نامزد شوند:
اعضای مجامع ملی و دولتهای کشورها
اعضای دادگاههای بینالمللی
رؤسای دانشگاهها
استادان علوم اجتماعی، تاریخ، فلسفه، حقوق و الهیات
رؤسای موسسات تحقیقات صلح و موسسات سیاست خارجی
افرادی که جایزه صلح نوبل را دریافت کردهاند
اعضای هیئت مدیره سازمانهایی که جایزه صلح نوبل دریافت کردهاند
اعضای فعال یا اعضای سابق کمیته نوبل نروژ
مشاورانی که سابقاً توسط کمیته نوبل نروژ منصوب شدهاند
انتقاد به اهدای جوایز
در طی سالها، افرادی که معتقدند توافقات رسمی و تأیید اسامی از موفقیتهای واقعی در روند تصمیمگیری در مورد اینکه جایزه باید به چه کسی اهدا شود مهمتر است، جوایز نوبل را مورد انتقاد قرار دادهاند. شاید یکی از بدترین این موارد در ۱۹۷۳رخ داد که در آن هنری کیسینجر و لی دوک تو به خاطر بازگرداندن صلح به ویتنام به طور مشترک برنده جایزه صلح نوبل شده بودند و این در حالی بود که جنگ در ویتنام همچنان ادامه داشت. لیدوکتو با این استدلال که صلح هنوز محقق نشدهاست از دریافت جایزه خودداری کرد.
به رسمیت نشناختن موفقیتهای مشابه
در فاصله سالهای ۱۹۳۷ تا ۱۹۴۸، ماهاتما گاندی پنج بار نامزد دریافت جایزه نوبل شد اما هیچگاه جایزهای دریافت نکرد. تحقیقات نشان میدهد که مقامات مسئول قصد داشتند در سال ۱۹۴۸جایزه نوبل را به وی اهدا کنند، با این حال وی در همان سال ترور شد. گفته میشود کمیته در همان سال برای وی جایزه پس از وفات در نظر گرفت اما سرانجام این تصمیم را منتفی کرد و در عوض تصمیم گرفت که در آن سال جایزه نوبل را به هیچکس اهدا نکند.
یکی دیگر از نقاط مورد اختلاف، قوانین سختگیرانهای است که با ارائه همزمان جایزه به بیش از سه نفر مخالفت میکند. در مواردی که جایزه برای ارج نهادن به موفقیت کار تیمی که بیشتر از سه نفر است در نظر گرفته میشود، ناگزیر یک یا چند نفر از دریافت جایزه محروم میشوند. به عنوان مثال در سال ۲۰۰۲، جایزهای که به دلیل پیشرفتهای صورت گرفته در زمینه طیفسنجی تودهای در شیمی پروتئین به کویچی تاناکا و جان فن اهدا شد تلاشهای فرانس هیلنکامپ و مایکل کاراس را از مؤسسه شیمی فیزیک و نظریهای دانشگاه فرانکفورت را به رسمیت نشناخت.همچنین، قانون عدم ارائه جوایز به اشخاص متوفی، اغلب موفقیتهای کسانی را که پیش از دریافت جایزه در پیشبرد آن رویداد علمی خاص همکاری داشتهاند را به رسمیت نمیشناسد. به عنوان مثال در سال ۱۹۵۳، روزالیند فرانکلین در کشف ساختار دی ان ای به پیشرفتهای مهمی رسید اما وی در سال ۱۹۵۸ در پی ابتلا به سرطان تخمدان درگذشت و در سال ۱۹۶۲ جایزه نوبل به فرانسیس کریک، جیمز دی واتسون و موریس ویلکینز (یکی از همکاران فرانکلین) اهدا شد. جایزه نوبل فیزیک در سال ۲۰۰۵ و بویژه برنده شناختن روی گلابر و برنده ندانستن جورج سودارشان انتقادات فراوانی را به همراه آورد. در حالیکه نقل قولهای ارئه شده در مقاله گلابر در سال ۱۹۶۳ نشان میدهند که کار وی از منابع بیشتری بهره برده، اما کاملاً روشن است که مقالههای هر دو فیزیکدان، در زمینه نورشناسی کوانتوم و فرضیه همگرایی تأثیر بسزایی داشتهاست. متأسفانه در این مورد نیز درگذشت لن ماندل و دان والز که به پیشبرد موارد مذکور کمکهای فراوانی کرده بودند، باعث شد این دانشمندان نیز از گردونه حذف شوند.
همچنین جایزه نوبل شیمی در سال ۲۰۰۰ برای «کشف و پرورش پلیمرهای آلی رسانا»، اکتشاف پلیمرهای درهم تنیده انتقال شارژی با همان سطح رسانایی بالا، که قبلاً کشف آن توسط ویس ات آل در گزارش وی در سال ۱۹۶۳ در مورد رسانایی بالای پلیپیرول اکسید شده آیودین دارشده و نیز گزارش قبلی وی در مورد یک ابزار الکترونیکی آلی با رسانایی بالا -docsum اعلام شده بود را نادیده گرفت. همچنین مراجعه کنید به پلیمرهای رسانا.
فارسی به انگلیسی
Complementary, Complimentary
واژه پیشنهادی
گویش مازندرانی
کفن خریداری شده و اهدایی، پارچه های رنگارنگ
لغت نامه دهخدا
تقدیمی. [ت َ] (ص نسبی) پیشکشی و هر چیزی که بکسی پیشکش کنند. (ناظم الاطباء). اهدایی. رجوع به تقدیم و دیگر ترکیبهای آن شود.
گنجفه
گنجفه. [َگ ج َ ف َ / ف ِ] (اِ) نام بازیی است معروف.... (آنندراج ذیل گنجیفه). در مجله ٔ یغما مقاله ای تحت عنوان گنجفه آمده است که خلاصه ٔ آن نقل میشود: گنجفه چیست ؟ مؤلف آنندراج نویسد: «گنجیفه بالفتح ف، نام بازیی است معروف آنرا به حذف تحتانی گنجفه نیز خوانند». در فرهنگ نفیسی آمده است: «گنجفه، ورقهایی که بدان بازی کنند و خود این بازی ». ظاهراً گنجفه قبل از عصر صفویه بازی معمول و متداول نبوده است. مؤلف شاهد صادق که فصل شصت وچهارم کتاب خود را به گنجفه اختصاص داده نویسد: «از مخترعات میر غیاث الدین منصور شیرازی است و گمان آن است که از گنجفه ٔ فرنگیان استخراج کرده و نام آن گنج فهم است به کثرت استعمال به گنجفه مشهور شده. و آن بر چند قسم است و برخی از آن را این حقیر اختراع کرده » با توجه به اینکه میر غیاث الدین منصور شیرازی در سال 940یا 948 یا 949 هَ. ق. وفات یافته است. معلوم می شود که اختراع بازی گنجفه به قبل از عصر صفویه نمیرسد. اهلی شیرازی که بگفته ٔ مؤلف تحفه ٔ سامی «در کبر سن در سنه ٔ اثنین و اربعین وتسعمائه در شیراز فوت شد» کتابچه ای به نام گنجفه دارد که شامل نودوشش دوبیتی است. وی در دیباچه می گوید: «این دوبیتی ها را آنگونه سرودم که هرگاه هر یک از آنها را بر یک برگ سفید و بینشان بنویسند به جای یک برگ گنجفه باشد و همه ٔ آنها بجای یکدستگاه گنجفه به کار رود که البته با گفته ٔ مؤلف شاهد صادق مغایرتی ندارد. و اگر هم اهلی سی سال قبل از مرگش دوبیتی ها را سروده باشد باز به قبل از دوره ٔ صفویه نمی رسد. (با توجه به اینکه این بازی، بازی دربار بوده و به محض اختراع آن شعرا می توانسته اند راجع به آن شعر بسرایند). بنابراین من فکر میکنم بازی گنجفه در دوره ٔ صفویه رواج یافته باشد و اگر قبل از این دوره هم وجود داشته است، قدمتش به بیش از چند سال قبل از عصر صفویه نمی رسد. سیدمحمد علی داعی مؤلف فرهنگ نظام از کتاب جواهرنامه اثر محمدبن منصور از تألیفات قرن نهم هجری چنین نقل کند: «در نواحی نیشابور جوهری شبیه فیروزه از کانی قریب بکان آن استخراج می کنند و این قطعه هایی کبیر میباشد و از آن نرد و شطرنج و گنجفه و امثال اینها می تراشند» که بنابر عبارت «نرد شطرنج گنجفه » می توان گفت گنجفه قبل از صفویه، بازیی متداول بوده که آنرا از فیروزه ساخته و به کار برده اند، و البته این مطلب با آنچه که مؤلف شاهد صادق ذکر کرده و آن را از مخترعات میر غیاث الدین منصور شیرازی دانسته است منافات دارد. نگارنده چون در صحت مندرجات فرهنگ نظام شک داشت به «جواهرنامه » یا «گوهرنامه » تألیف محمدبن منصور مراجعه کرد و جمله را چنین یافت «و در نواحی نشابور جوهری شبیه فیروزه از کانی قریب بکان آن استخراج میکنند و این جوهر را قطعه هایی کبیر میباشد و از آن نرد و شطرنج و کفچه و امثال اینها می تراشند»، و صحیح هم همین است. چون نظیر این جمله در جای دیگر همین کتاب به کار رفته: «حجری رخو المحک است که ازآن نرد و شطرنج و دسته ٔ کارد و غیر اینها می تراشند». به هر حال بازی گنجفه در اوایل عهد صفویه رونق یافت. از میان پادشاهان صفویه، شاه عباس اول به گنجفه علاقه زیادی داشت، همچنین سران سپاه او در اغلب اوقات گنجفه می باختند. ولی در زمان شاه عباس دوم اوضاع دیگرگون شد، بازی گنجفه مثل سایر بازیها قمار به حساب آمدو ممنوع گردید. شاید علت کسادی بازار گنجفه در این دوره، تعصب و دیانت وزیر اعظم شاه عباس ثانی خلیفه سلطان بوده است. تاورنیه می نویسد: در میان اقسام قمارهای ایرانی یک قسم بازی ورق دارند که گنجفه می نامند، ورقهای ما چهار نشان دارد، اما اوراق ایرانی دارای هشت نشان است ». در فهرست کتابخانه ٔ اهدایی مشکاه به دانشگاه چنین آمده است: «گنجفه یا گنجیفه، نوعی ورق بازی ایرانی است که اکنون از میان رفته است. در این بازی هشت دسته ٔ دوازده برگی که نودوشش ورق داشته به کار میرفت. هر یک از این دسته های هشتگانه نامی به ترتیب زیر داشت: غلام، تاج، شمشیر، اشرفی، چنگ، برات، سکه و قماش. و هر یک از این دسته ها 12 برگ داشت، دو تا به نام شاه و وزیر و دیگران به شماره ٔ یک تا ده شناخته می گردد». نویسنده در این جا «اشرفی » و «سکه » رابجای دو اصطلاح «زر سرخ » و «زر سفید» به کار برده است، و گویا اصل اصطلاح معمول در بازی گنجفه هم همین «زر سرخ » و «زر سفید» است، چنانکه در شاهد صادق هم آمده: «نوع دیگر نیز هست که گنجفه همرنگ از آن استخراج شده و آن بازی گنجفه متعارف است، لیکن باید که آفتاب ورق «سرخ » برآید» و نیز از عبارت طغرای مشهدی که در فهرست منزوی نام آن ذکر شده اصطلاح «زر سرخ » و همچنین اصطلاح «زر سفید» بخوبی پیداست: «گنجیفه را دل از تیغ مهاجرت پاره پاره گردیده، و از دفتر وجودش دو فرد را هیچکس یکجا ندیده. اصنافش از کساد بازاری دکانها برچیده اند، و دست امید ازدامن خریدار کشیده. «شمشیر» منتظر که آب رفته به جوی بازآید و «چنگ » گوش بر صدا که تار امید به آواز آید. از بی رونقی «قماش » پنبه را به جان افتاد و «تاج » را در کلاه اعتبار پشمی نماند. «زر سرخ » به رنگ زرد عهد بسته و «زر سفید» بر دریل سیاه نشسته، ده «غلام » را به یک پشیز نمی خرند و دسته ٔ «برات » را به کاغذ حلوایی نمی شمرند» بنابراین اوراق گنجفه دارای هشت صنف بوده به نامهای: زر سرخ، زر سفید، برات، قماش، چنگ، شمشیر، تاج، غلام و هر ی» از این اصناف دارای ی» شاه و یک وزیر بوده اند. اوراق گنجفه را از چوب می ساخته اند و گاهی استادان زبردست وماهر تصویرهای آن را رسم میکردند. در مورد شکل اوراق گنجفه و تصویرهایی که روی آن اوراق رسم میشده. مؤلف آئین اکبری نویسد: «پادشاه زر سرخ را چنان برکشندکه زر می بخشیده باشد و وزیر بر صندلی بیننده ٔ خزانه، در ده صفحه از ی» تا ده صورت انواع عمله ٔ زر نویسد» و نیز نویسد: «پادشاه برات را نیز بر تخت تصویر نمایند که او را فرامین و اسناد و اوراق دفتر مینموده باشند و وزیر آن را بر صندلی نشسته، دفتر در پیش و در صفحات، کارگزاران، کاغذگر، مهره کش، سطرکش نویسند».و پادشاه قماش را می نویسد که «به شکوه بزرگی برکشندچنانچه قماش می دیده باشد و در صفحات جانداران بارکش » «پادشاه چنگ را بر تخت کشند که نغمه می شنوده باشد، و وزیر را در صندلی بر پژوهش حال اهل نغمه و در صفحات گوناگون خنیاگر، پادشاه زر سفید را بر تخت چنان نویسد که روپیه و دیگر سیمین نقدی بخشیده باشد و وزیر بر صندلی در پژوهش آن و در صفحات بسان زر سرخ کارگزاران نگارند. پادشاه شمشیر چنان نگارند که پلارک می آزموده باشند، و وزیر بر صندلی نشسته سلاح خانه می دیده باشد و در صفحات آن آهنگر و صیقلگر و جز آن نگارند. پادشاه تاج را بخشنده ٔ آن تصویر کنند و وزیر را بر صندلی که سرانجام آن باشد ودر صفحات دیگر عمله ٔ آن چون درزی و اتوکش. و پادشاه غلام را بر فیل سوار نگارند، و وزیر او را بر عرابه و در اوراق انواع غلامان نویسند بعضی نشسته، برخی افتاده، طایفه ای مست، گروهی هشیار و جز آن » اکبرشاه هندی از این گنجفه ٔ ایرانی تقلید کرد و گنجفه ای ساخت که دارای دوازده صنف بود به نامهای: اشوپت (به فتح همزه و سکون شین منقوط و فتح واو و بای فارسی و کسر تای فوقانی). گچ پت (به فتح گاف فارسی و سکون جیم). نرپت (به فتح نون و سکون را)، گده پت (به فتح گاف فارسی و دال هندی و های خفی)، دهنی پت (به فتح دال و های خفی و سکون نون)، دل پت. (به فتح دال و سکون لام)، نواپت (به فتح نون و واو و الف)، تی پت (به کسر تای فوقانی و فتح یای تحتانی)، سرپت (به ضم سین و فتح را)، اسرپت (به فتح همزه و سکون سین و را)، بن پت (به فتح به او سکون نون)، آه پت (به فتح همزه و کسر هاء). هر کدام از این اصناف دوازده ورق داشت و گویا نحوه ٔ بازی آن مثل گنجفه بازی ایرانی بوده است. بازی گنجفه، از چگونگی بازی گنجفه اطلاع صحیحی در دست نیست، و در کتابهایی که مورد استفاده ٔ نگارنده [تقی خان] قرار گرفته از نحوه ٔ این بازی شرحی نیامده است. ولی مؤلف شاهد صادق تفصیل چگونگی بازی گنجفه را به رساله ای به نام «علم ملاعب » حوالت داده، متأسفانه نگارنده هرچه بیشتر برای به دست آوردن این رساله کوشش کرد کمتر یافت، جز اینکه بخشی از نفایس الفنون به علم ملاعب اختصاص داده شده و در آن بحث از نرد و شطرنج گفتگو به میان آمده و از گنجفه نامی نیست. به غیر از این، میرزا صادق صادقی در چگونگی بازی گنجفه شمه ای ذکر میکند که البته درست مفهوم نیست مگر اینکه به حدس و گمان متوسل شد و چگونگی بازی را دریافت. ظاهراً بازی گنجفه مانند بازیی که امروزه با ورق می کنند و به نام «حکم » معروف است، بوده. زیرا اولاً، به گمان مؤلف شاهد صادق گنجفه بازی ایرانی ازگنجفه ٔ فرنگیان استخراج شده، بنابراین بعید نیست که گنجفه تقلیدی از حکم باشد. ثانیاً در حکم، بازی کنان همیشه سعی میکنند اوراقی که دارای خالهای ریز است از دست خود خارج کنند و درشت خالها را نگهدارند (البته وقتی که حریف خال برنده ای پائین می آید). در گنجفه هم همین طور است. ملا واهب قندهاری گوید:
مانند آن ورق که ز سر وا کند کسی
حسنت به چرخ گنجفه داد آفتاب را.
ثالثاً، میرزا صادق صادقی می نویسد: «هر حکمی که گیرند حریفان همرنگ آن خرج دهند واگر نداشته باشند حکم به خرج اندازند» که عیناً روشی است که در بازی «حکم » معمول است. و چون بازی حکم از بازیهای روزمره ٔ جوانان امروز است و اغلب آن را می دانند و کمتر کسی است که این بازی را نکرده باشد و نداند، به شرحش نمی پردازیم. (نقل به اختصار از مجله ٔ یغما سال سیزدهم شماره ٔ 6 ص 296 به بعد مقاله ٔ گنجفه به قلم بهروز تقی خانی). || صفحه ای مانند نرد و شطرنج که برآن گنجفه بازی میکردند. || ورقهایی که باآن گنجفه بازی میکردند.
معادل ابجد
31