معنی انباره

انباره
معادل ابجد

انباره در معادل ابجد

انباره
  • 259
حل جدول

انباره در حل جدول

فرهنگ معین

انباره در فرهنگ معین

  • (اَ رِ) دستگاهی که می توان در آن برق ذخیره کرد و در هنگام لزوم از آن استفاده کرد، آکومولاتور. توضیح بیشتر ...
لغت نامه دهخدا

انباره در لغت نامه دهخدا

  • انباره. [اَم ْ رَ / رِ] (اِ) پر کردن و انباشتن. (از انجمن آرا، ذیل انبار) (آنندراج، ذیل انبار). || دستگاه الکتریکی که می توان مقداری برق در آن ذخیره کرد و بهنگام لزوم از آن پس گرفت و آن انواع بسیار دارد مانند انباره ٔ سربی و غیره. آکومولاتور. (از فرهنگ فارسی معین، ذیل آکومولاتور). توضیح بیشتر ...
فرهنگ عمید

انباره در فرهنگ عمید

  • دستگاهی که انرژی برق برای مواقع لزوم در آن ذخیره می‌شود، آکومولاتور، خازن،. توضیح بیشتر ...
فارسی به انگلیسی

انباره در فارسی به انگلیسی

فارسی به عربی

انباره در فارسی به عربی

گویش مازندرانی

انباره در گویش مازندرانی

  • ساقه و برگ گیاهانی همچون اقطی، سرخس و گزنه که جهت کود خزانه. توضیح بیشتر ...
فرهنگ فارسی هوشیار

انباره در فرهنگ فارسی هوشیار

  • پرکردن و انباشتن مخزن، قوه برق
فارسی به آلمانی

انباره در فارسی به آلمانی

  • Ablegen, Geschäft (n), Lagern, Magazin (n)
واژه پیشنهادی

انباره در واژه پیشنهادی

بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید