معنی اشتهار

لغت نامه دهخدا

اشتهار

اشتهار. [اِ ت ِ] (ع مص) آشکارا کردن و آشکارا شدن. یقال: اشتهره فاشتهر. (منتهی الارب). لازم و متعدی است. گویند فلان را فضیلتی است که مردم آنرا شهرت داده اند. و هم گویند: فلان به فضل مشهور شده است. (از اقرب الموارد). در فارسی به معانی شهرت و ناموری و معروفیت بکار می رود.


اشتهار یافتن

اشتهار یافتن. [اِ ت ِ ت َ] (مص مرکب) شهرت یافتن. مشهور شدن.


اشتهار داشتن

اشتهار داشتن. [اِ ت ِ ت َ] (مص مرکب) نامداری داشتن. ناموری داشتن. مشهور و معروف بودن.

فرهنگ معین

اشتهار

(مص ل.) معروف گردیدن، (اِمص.) شهرت،

فرهنگ عمید

اشتهار

شهرت یافتن، مشهور بودن، نامبردار شدن، ناموری،

حل جدول

اشتهار

نام‌آوری

نام آوری

آوازه، سرشناسی، شهرت، ناموری، معروفیت

فرهنگ فارسی آزاد

اشتهار

اِشْتِهار، شهرت یافتن، آشکار شدن، شهرت، ناموری،

مترادف و متضاد زبان فارسی

اشتهار

آوازه، سرشناسی، شهرت، صیت، معروفیت، نامبرداری، ناموری

فارسی به انگلیسی

اشتهار

Credit, Illustriousness

فارسی به عربی

اشتهار

شمعه، صیه

فرهنگ فارسی هوشیار

اشتهار

شهرت یافتن، ناموری


اشتهار داشتن

سرشناسی بلند آوازگی به نام بودن نامی بودن مصدر) ناموری داشتن معروف بودن.


اشتهار طلب

نامجوی آوازه جوی (اسم) جویای نام آوازه خواه نامجوی.

معادل ابجد

اشتهار

907

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری