معنی استرزاق

لغت نامه دهخدا

استرزاق

استرزاق. [اِ ت ِ] (ع مص) روزی خواستن. روزی جستن. (تاج المصادر بیهقی).


مسترزق

مسترزق. [م ُت َ زِ](ع ص) نعت فاعلی از استرزاق. روزی خواهنده. رزق خواهنده.(اقرب الموارد). رجوع به استرزاق شود.


روزی جستن

روزی جستن. [ج ُ ت َ] (مص مرکب) استرزاق. (تاج المصادر بیهقی). کار کردن برای تأمین وجه معاش.

فرهنگ فارسی آزاد

استرزاق

اِسْترْزاق، روزی خواستن، طلب رزق نمودن.
َ

فرهنگ معین

استرزاق

(اِ تِ) [ع.] (مص م.) روزی خواستن، طلب روزی کردن.

حل جدول

استرزاق

روزی خواستن


استرزاق ، ارتزاق

روزی خواستن


استرزاق، ارتزاق

روزی خواستن


طلب روزی کردن

استرزاق


روزی خواستن

استرزاق، ارتزاق

فرهنگ فارسی هوشیار

استرزاق

روزی خواستن

معادل ابجد

استرزاق

769

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری