معنی استراحت کردن

کلمات بیگانه به فارسی

استراحت - استراحت کردن

آسودن - دراز کشیدن

فارسی به انگلیسی

استراحت‌ کردن‌

Relax, Repose, Rest, Unwind

حل جدول

استراحت کردن

آساییدن

آسودن


استراحت

آرامیدن

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

استراحت کردن

آسودن، آرمیدن، درازکشیدن


استراحت

آسایش، آرمیدن، آسودن

فارسی به عربی

استراحت کردن

استراحه، تقاعد، عرین


استراحت کردن ( )

اکذوبه


استراحت

ارخاء، استراحه، تاجیل، راحه، متنفس

فارسی به آلمانی

استراحت کردن

Ausruhen, Ausscheiden, Beruhen, Pensionieren, Rast (f), Rasten, Ruhe (f), Ruhen

لغت نامه دهخدا

استراحت

استراحت. [اِ ت ِ ح َ] (ع مص) رجوع به استراحه شود.

فارسی به ایتالیایی

استراحت کردن

rilassarsi

riposare

فرهنگ فارسی هوشیار

استراحت

آرمیدن، راحتی کردن، آسایش

مترادف و متضاد زبان فارسی

استراحت

آرامش، آرمیدن، آسایش، آسودن، تمدداعصاب، خوشی، راحت، فراغ، فراغت

معادل ابجد

استراحت کردن

1344

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری