معنی ارسی
لغت نامه دهخدا
ارسی. [اَ سا] (ع ن تف) نعت تفضیلی از رَسو. استوارتر. ثابت تر.
- امثال:
ارسی من رصاصه، الرسو الثبوت یریدون به الثقل. (مجمعالأمثال).
ارسی. [اُ رُ] (ص نسبی) روسی. اهل روسیه. از روسیه: قند اُرُسی. || (اِ) کفش. پاپوش. چَموش. قسمی کفش پاشنه دار. نوعی از کفش که از چرم دوزند. || قسمی در که عمودی باز شود. قسمی در که گشودن و بستن آن به بربردن و فرودآوردن است برخلاف درهای عادی که بیک سوی بدو سوی یمین و شمال باز و فراز شود. در که وقت گشادن بسوی بالا کشند و گاه بستن فرودآرند. دری از اطاق که درگاه آن رو بصحن باشد و دارای چارچوبی بود که این در در جوف آن حرکت کرده بالا و پائین رود.
ارسی دوزی
ارسی دوزی. [اُ رُ] (حامص مرکب) عمل ارسی دوز. کفاشی.
ارسی دوز
ارسی دوز. [اُ رُ] (نف مرکب) کفشگر. کفاش. اسکاف. کفش دوز. حَذّاء.
ارسی نس
ارسی نس. [اُ ن ِ] (اِخ) طبق روایت کنت کورث. و ارکسی نس بروایت آریان. فرمانده سپاهیان ایران در زمان داریوش سوم و او نژاد خود را به کوروش بزرگ میرسانید و از اعقاب هفت تن پارسی بود و در جنگ با اسکندر بر دو سردار موسوم به آری ُبَرزن و اُرُبات ریاست داشت. (ایران باستان ص 1380).
فارسی به انگلیسی
Sash
فرهنگ فارسی هوشیار
(صفت اسم) روسی اهل روسیه از مردم روسیه، کفش پاپوش قسمی کفش پاشنه دار نوعی کفش که از چرم دوزند، نوعی در قدیمی که دارای چهار چوب مخصوص بوده و آن در داخل چهار چوب حرکت میکرد و با پایین و با رفتن باز و بسته میشد قسمی در برای اطاق که عمودی باز و بسته میشود، گاه از باب تسمیه کل باسم جز ء اطاقی را که دارای چنین درهایی است (ارسی) نامند. یا قند ارسی. قند روسی نوعی قند که از روسیه میاورند. روسی کفش کفش پاشنه دار (گویش گیلکی)
ارسی دوز
(اسم) آن که ارسی میدوزد کفشگر کفش دوز سازنده کفش.
ارسی دوزی
عمل ارسی دوز کفش دوزی کفش سازی، شغل کسی که کفش میدوزد، (اسم) جایی که در آن کفش میدوزند.
فرهنگ عمید
فرهنگ معین
قسمی کفش پاشنه دار، نوعی در یا پنجره مشبک که رو به حیاط باز می شود. [خوانش: (اُ رُ) (اِمر.)]
حل جدول
کفش قدیمی
گویش مازندرانی
معادل ابجد
271