معنی اده

اده
معادل ابجد

اده در معادل ابجد

اده
  • 10
حل جدول

اده در حل جدول

  • چوب بلند کبوترپرانی
  • فراهم آمدن کار قوم
  • چوب بلند کبوتر پرانی
لغت نامه دهخدا

اده در لغت نامه دهخدا

  • اده. [اَ دَه ْ] (ع مص) فراهم آمدن کار قوم.

  • اده. [اِدْ دَ] (ع ص، اِ) اِدّ. عجب. شگفت. || بلای عظیم. سختی زمانه. || کار سخت و زشت. ج، آداد، اِدَد. توضیح بیشتر ...
  • اده. [اِدْ دَ] (اِخ) دو قریه است بشمال لبنان: نخست بناحیه ٔ بترون در قضائی به همین نام که در حدود 300 تن سکنه دارد از موارنه. دوم بناحیه ٔ جبیل سفلی در قضاء کسروان و سکنه ٔ آن قریب 200 تن از موارنه. (ضمیمه ٔ معجم البلدان). توضیح بیشتر ...
  • اده. [اِدْ دَ] (اِخ) جبرائیل. راهب یسوعی از خاندان ادّه ٔ مارونیه لبنانیه. او راست: القواعد الجلیهفی علم العربیه که در مطبعهالیسوعیین بیروت در دو جزو بطبع رسیده و طبع دوم آن بسال 1896 م. بوده است. تولد وی بسال 1848 و وفات 1914م. (معجم المطبوعات). توضیح بیشتر ...
  • اده. [اِدْ دَ] (اِخ) نجیب بن بشاره (دکتر). متخصص فن ّ ولادت و امراض زنان در قاهره. خاندان اده در بیروت و لبنان شهرت دارند و اصل آن از اده جُبَیل (قریه ای از لبنان) است. او راست: تدبیر صحهالحامل و النفساء والطفل اثناءالعامین الاولین که آنرا بزبان فرانسه تألیف کرده و دکتر فرّا بعربی ترجمه کرده است و در مطبعهالمعارف بسال 1910 م. چاپ شده است. (معجم المطبوعات). توضیح بیشتر ...
گویش مازندرانی

اده در گویش مازندرانی

بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید