معنی اخوت

لغت نامه دهخدا

اخوت

اخوت. [اُ خ ُوْ وَ] (ع مص) برادری. اِخاء. مواخاه. اِخاوت. وخاء. وخائت: والی جوزجان میان ایشان بوساطت بایستاد و نصایح و مواعظ بلیغ تنبیه کرد تا مگر ایشانرا بر قانون اخوت و موافقت مستقیم بدارد. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 189). || برادر شدن. (تاج المصادر بیهقی). دوست شدن.

فارسی به انگلیسی

اخوت‌

Brotherhood, Confraternity, Fellowship, Fraternity

فرهنگ فارسی آزاد

اخوّت

اُخُوَّت، برادری، برادر شدن، دوستی برادرانه،

فرهنگ عمید

اخوت

برادر بودن، برادری،
دوستی برادرانه، دوستی خالص،

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

اخوت

برادری

مترادف و متضاد زبان فارسی

اخوت

برادری، مواخات

فرهنگ فارسی هوشیار

اخوت

برادری

فرهنگ معین

اخوت

(مص ل.) برادر شدن، دوست شدن، (اِمص.) برادری. [خوانش: (اُ خُ وَّ) [ع.]]

حل جدول

اخوت

دوستی، دوست شدن، برادری، برادر شدن


محمد رحیم اخوت (آگاه)

نام ها و سایه ها


اثری از محمد رحیم اخوت

نام ها و سایه ها

کلمات بیگانه به فارسی

اخوت

برادری

فارسی به عربی

واژه پیشنهادی

عربی به فارسی

اخوة

برادری , اخوت , انجمن اخوت , صنف , اتحادیه

اسپانیایی به فارسی

fraternidad

برادری، اخوت، انجمن اخوت، صنف، اتحادیه.

معادل ابجد

اخوت

1007

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری