معنی اختلاف
لغت نامه دهخدا
فرهنگ معین
با یکدیگر ناسازگاری کردن، نزاع کردن، تغییر مکان ظاهری ستاره. [خوانش: (اِ تِ) [ع.] (مص ل.)]
فرهنگ عمید
با یکدیگر خلاف کردن، مخالف شدن،
ناسازگاری داشتن، ناجور بودن، ناسازگاری،
[قدیمی] رفتوآمد،
حل جدول
پرخاش، پیکار، نزاع، ستیزه، مجادله، خصومت، ناسازگاری، منازعه
فرهنگ واژههای فارسی سره
ناهمگونی، ناسازگاری، ناجور بودن، دوگانگی، ناهمسانی
مترادف و متضاد زبان فارسی
افتراق، تباین، تضاد، تفارق، تفاوت، تمایز، توفیر، فرق، مغایرت، تشت، دعوا، ضدیت، کشمکش، مخالفت، مشاجره، نزاع، نفاق
فارسی به انگلیسی
Conflict, Difference, Disagreement, Discord, Discrepancy, Dissimilarity, Dissonance, Diversity, Jar, Misunderstanding, Polarity, Variance
فارسی به ترکی
ihtilaf, uyuşmazlık
فارسی به عربی
صلیب
عربی به فارسی
فرق , تفاوت , اختلا ف , تفاضل , عدم تجانس , دگرگونی , تغییر , ناپایداری , بی ثباتی , تغییرپذیری , وابسته به تغییر و دگرگونی
فرهنگ فارسی هوشیار
یوتاری پادیاری، نا سازگاری، ستیزه، جانشینی، شکم روش عدم موافقت، ناسازگاری، با یکدیگر خلاف کردن، نزاع، مشاجره
فارسی به ایتالیایی
disaccordo
معادل ابجد
1112